۰۸ شهریور ۱۳۸۷
۳۱ مرداد ۱۳۸۷
خوش آمدید ...اینجا ایران است...درجه حرارت 100 سیلسیوس
خانومها ، آقایان!
خوش آمدید ...اینجا ایران است...درجه حرارت 0100 سیلسیوس....ارتفاع از سطح تكنولوژی صفر ... و میزان امنیت هوا زیر صفر است.
لطفا كمر بندهایتان را محكم ببندید....كلاهتان را دو دستی بچسبید و در صورت بروز حوادث غیر مترقبه حجابتان را حفظ كرده ، ماهواره هایتان را خاموش و همه چیز را انكار كنید.....
خانومها ، آقایان !
ایران كشوریست كه در فلات حوادث واقع شده....در بخش غربی آن رشته كوههای مدرنیته و در سمت شرق آن ارتفاعات سنت به چشم می خورند...بنابر این توصیه می كنیم كه از شنا كردن در خلاف جهت رودخانه فرهنگ بپرهیزید.....و در صورت تمایل به نو آوری" پی" همه چیز را به تنتان بمالید تا از شر سوختگی با تابش مستقیم اشعه ماورای تحمل و یا تقلب در امان باشید!
ایران جمعا دارای 30 استان است كه از نظر توزیع امكانات 27 تای آن تهران و 3 تای آن قم و بقیه مشهد می باشد!
2% جمعیت 70 میلیون نفری ایران را اكثریت " آنها " و 98% مابقی را اقلیت ناچیز " اینها " تشكیل می دهند...
طبق قوانین مرسوم....ایران كشوری آزاد است كه در آن همه اقشار حق حیات دارند... از روحانی و بسیجی گرفته تا بسیجی و روحانی! همه و همه !
در این كشور كویری ....به علت رطوبت فراوان و بارش پی در پی ...دخترها در سن 20 سالگی ترشیده..در 25 سالگی ابر ترشیده....در 30 سالگی مرده و در 35 سالگی جزو اموات به حساب می آیند....برای جلوگیری از ترشیدگی زود هنگام خود و یا دخترانتان ...در مصرف اندیشه صرفجویی نموده و لامپهای اضافی را خاموش كنید و پس از شنیدن آژیر خطر به "صیغه" پناه ببرید. (البته اكیدا توصیه می كنیم...از تماس دخترانتان با پسرها اجتناب كرده و در صورت هرگونه تماس یا مصرف....فورا به پزشك قانونی مراجعه و با اجازه بزرگترها عقدشان كنید!)
در این كشور نفت خیز ...نان را به نرخ روز بخورید و از استعمال" نظر" شدیدا خود داری نمایید....برای سرخ كردن صورت خود از سیلی و برای پر كردن شكم از نفتی كه روی سفره است استفاده كنید.
به علت واقع شدن ایران بر روی گسل ...هر 20 سال یكبار شاهد بروز تكانها و انقلاباتی موسمی و فصلی خواهیم بود كه تا كنون هیچ كس مسئولیت بروز این حوادث را بر عهده نگرفته....اما طبق شواهد و مدارك دستهای بیگانه زیادی در این امر دخیل هستند .....بدین جهت توصیه می كنیم كه در صورت مشاهده یك عدد دست بیگانه آنرا به نزدیكترین صندوق پستی محلتان بیاندازید و مژدگانی دریافت كنید.
به خاطر داشته باشید كه ایران جزو معدود كشورهایی است كه"همه چیز آن" در جای خودش قرار دارد ...بنابراین از دست زدن به" همه چیز آن "خودداری نموده و برای جلوگیری از آبروریزی فلاش دوربین خود را خاموش كنید.
لطفا تا توقف كامل دهانتان را بسته و زبانتان را در كام نگهدارید.
برای شما آخر و عاقبتی به خیر و خوشی آرزومندیم.
0 نظرات Posted by siavash at ۲۰:۲۸
Labels: با این حال کردم, یادداشتهایی برای مخاطب احتمالی, یک کلمه حرف حسابی
چه نوع تبليغی موجب فروش میشود؟ 2
تبليغات غلط میتواند عملاً ميزان فروش يک محصول را كاهش دهد. شنيدهام كه جرج هيبراون، كه زمانی رئيس تحقيقات بازاريابی در شركت فورد بود، آگهیهايی را به طور يكی در ميان در مجله ريدرزدايجست به چاپ رساند. در پايان سال، كسانی كه آگهی را نديده بودند نسبت به كسانی كه ديده بودند اتومبيلهای فورد بيشتری خريداری كردند. در يک تحقيق ديگر معلوم شد كه مصرف يک نوشيدنی خاص در ميان افرادی كه آگهی آن را در ياد داشتند كمتر از افرادی بود كه آن را فراموش كرده بودند. توليدكننده نوشابه ميليونها دلار صرف تبليغاتی كرده بود كه باعث فروش نرفتن آن میشد. من گاهی شگفتزده میشوم كه گويی توطئهای تلويحی بين مشتريان، مطبوعات و بنگاههای تبليغاتی در جريان است تا از چنين تجربهها و آزمونهای جانانهای دوری كنند. همه افراد درگير در امر تبليغات، سهم معينی در تداوم اين افسانه دارند كه همه آگهيهای تبليغاتی، فروش را به نحوی بالا میبرند، اما اينطور نيست!
چه نوع تبليغی موجب فروش میشود؟
مصرفكنندگان هنوز محصولاتی را میخرند كه به آنها قول چيز باارزشی در برابر پول؛ زيبابي؛ تغذيه مناسب؛ رهايي از درد؛ موقعيت اجتماعي و امثال آن را میدهند. وضعيت در تمام دنيا همينگونه است. با چنين اظهارنظری، من خطر مؤاخذه شدن از سوی جاهلانی را كه فكر میكنند هر روش تبليغاتی كه بيش از دو سال مورد استفاده قرار گيرد به طور قطعی منسوخ شدنی است، به جان میخرم. آنها از آگهیهای تلويزيونی از نوع برشی از زندگی، نمايشها و نماهای درشت از آدمهای سخنگو (چهرههای حراف) انتقاد میكنند و چشم خود را بر روی حقيقت میبندند كه اين روشها هنوز زنگ صندوق فروشگاهها را به صدا درميآورند. اگر آنها اشعار هوراس را خوانده باشند، خواهند گفت كه من آدم كجخلق و غرغرويی هستم كه با وجود نرسيدن به بلوغ میخواهم راه و رسم روزگار را ارزيابی كنم و با ايفای نقش يك منتقد، نسل جديد را اصلاح و هدايت كنم! خب كه چي؟ هميشه ديوانههای پرسر و صدايی دور و بر صنعت تبليغات بودهاند. تجارت متكی به سهام آنها شامل شوخی نژادی، طراحی هنری عجيب و خارج از قاعده، نكوهش تحقيق و ادعای نابغه بودن است.
اينان به ندرت معلوم میشوند، چون مجذوب مشتريانی میشوند كه گول لفاظیهای آنان را خوردهاند و البته مسئوليت نتايج حاصله در فروش را به عهده نمیگيرند. تلاشهای تبليغات آنها در مهمانیهای نيويورك، سانفرانسيسكو و لندن مورد توجه قرار نمیگيرند. ولی در شيكاگو كمتر آن را جدی میگيرند. در روزهايی كه من در تلاشها و مبارزات هوشمندانه مجله نيويوركر ورزيده میشدم، قهرمان اين گروه بودم، اما وقتي در رشتة تبليغات در رسانههای جمعي فارغالتحصيل شدم و كتابي نوشتم كه در آن ارزش فراوانی برای تحقيق قايل شدم، مايه عذابشان شدم. من خود را با اين فكركه از مجموع آنها بيشتر فروش داشتهام، راحت میكنم. برخي اوقات به خاطر تحميل “قواعد”، مورد حمله قرار میگيرم. هيچ چيز فراتر از حقيقت نيست. من از قوانين و مقررات متنفرم. تمامی آنچه كه من انجام میدهم گزارش درباره واكنش مصرفكنندگان نسبت به محرکهای مختلف است. من شايد به اين آگهينويس بگويم: “تحقيقات نشان میدهند آگهیهايی كه افراد مشهور در آن شركت میكنند از لحاظ ترغيب مصرفكنندگان به خريد، پايينتر از حد ميانگيناند. آيا مطمئني كه میخواهی از يک فرد مشهور استفاده كني؟ آيا اين يک قانون است؟” يا شايد به يک مدير هنری بگويم: “تحقيقات نشان میدهد كه اگر طرح به رنگ مشكي در زمينه سفيد باشد نسبت به وقتي كه طرح به رنگ سفيد در زمينه مشكی قرار میگيرد افراد بيشتری آن را میخوانند”شايد اين يک نكته هشداردهنده و آگهیبخش باشد، ولي به سختی میشود آن را يک قانون خواند.
در انگلستان قرن هجدم، گروهی از ماماها تلاش زيادی در جهت كاهش نرخ مرگ و مير نوزادان و مادران به هنگام وضع حمل نسبت به رقبايشان به عمل آوردند، آنها رازی داشتند كه با تعصب از آن مراقبت میكردند؛ تا اينكه يک دانشجوی كنجكاو پزشكی بر بام زايشگاه رفت و از نورگير، چنگك زايمان (فورسپس) را كه اختراع كرده بودند، ديد. راز، به نفع ماماها و بيمارهايشان، برملا شده بود. متخصصان زنان و زايمان امروز اكتشافاتشان را مخفي نمیكنند، بلكه آن را منتشر میكنند. من از همكارانم سپاسگزارم كه به من اجازه دادند تا اسرار خود را منتشر كنم. اما بايد اضافه كنم كه نظريات موردی كه بيان شدهاند، الزاماً منعكس كننده نظريات علمی شركتی نيست كه مرا استخدام میكند
۲۵ مرداد ۱۳۸۷
آخر کار قهرمانان حتی از نوع کارتونیش!
0 نظرات Posted by siavash at ۹:۳۲
Labels: با این حال کردم, Funny Image, Image
يك تست ساده
فردي در مسابقه اطلاعات عمومي شركت كرده است و سعي در بردن جايزه يك ميليون دلاري آن دارد.
اينم سوال هاي ما :
1- جنگ صد ساله چقدر طول كشيد؟
الف: 116 سال
ب: 99 سال
ج: 100سال
د: 150 سال
او نمي تواند به سوال جواب دهد.
2- كلاههاي پاناما در چه كشوري توليد مي شوند؟
الف: برزيل
ب: شيلي
ج: پاناما
د: اكوادور
حالا او با خجالت از دانشجويان تماشاگر درخواست كمك ميكند.
3- روسها در چه ماهي انقلاب اكتبر را جشن مي گيرند؟
الف: ژانويه
ب: سپتامبر
ج: اكتبر
د: نوامبر
خوب! بقيه حضار بايد به دادش برسند.
4- اسم شاه جرج ششم چه بود؟
الف: ادر
ب: آلبرت
ج: جرج
د: مانوئل
اين بار هم شركت كننده درمانده تقاضاي فرصت ميكند.
5- نام جزاير قناري در اقيانوس آرام از كدام حيوان گرفته شده است؟
الف: قناري
ب: كانگارو
ج: تولهسگ
د: موش
در اين جاست كه شركت كننده بخت برگشته از ادامه مسابقه انصراف ميدهد.
جوابها:
اگر خيلي خودتان را گرفته ايد كه همه جوابها را ميدانيد و به اين دوست بنده خدا كلي خنديده ايد، بهتر است اول جوابها را مطالعه كنيد:
2: كلاه پاناما در اكوادور توليد مي شود.
4: اسم شاه جرج، آلبرت بوده كه بعد از رسيدن به مقام پادشاهي به جرج تغيير نام داد
5: توله سگ، اسم لاتين آن Insularia Canaria است كه يعني جزاير توله سگ