۱۴ آذر ۱۳۸۷

کدام سبک اقتصادی رو می پسندید.....؟

اقتصاد مرسوم :
دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین... به تعداد گاوهای گله ی شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می كنه... پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...


اقتصاد هندی :
دو تاگاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می كنین!


اقتصاد پاكستانی :
هیچ گاوی ندارین ... ادعا می كنین كه گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریكا طلب كمك مالی می كنین ... از چین طلب كمك نظامی می كنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانك ... از آلمان تكنولوژی ... از فرانسه زیر دریایی ... از سوییس وام بانكی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امكانات گاوها رو می خرین و بعد ادعا می كنین كه توسط جهان مورد استثمار قرارگرفتین !


اقتصاد آمریكایی :
دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین ودومی رو تحت فشار مجبور می كنین كه به اندازه ی ۴ تا گاو شیر تولید كنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی می كنین ... تقصیر رو گردن یه كشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون كشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین!


اقتصاد فرانسوی :
دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین چون می خواین سه تا گاو داشته باشین!


اقتصاد آلمانی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیك قرار میدین ... بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می كنن و ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن!


اقتصاد انگلیسی :
دو تا گاو ماده دارین... كه هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! ﴿جنون گاوی دارن!


اقتصاد ایتالیایی :
دو تا گاو ماده دارین ... نمی دونین كه اونها كجا هستن ... پس بیخیال میشین و میرین سراغ ناهار و شراب و استراحتتون!

اقتصاد سوییسی :
۵۰۰۰ تا گاو مادهدارین ... هیچكدومشون مال خودتون نیستن ... از كشورهای دیگه پول می گیرین كه دارین گاوهاشون رو نگه می دارین!


اقتصاد ژاپنی :
دو تا گاو ماده دارین... اونها رو از نو طراحی ژنتیكی می كنین ... هیكل گاوهاتون یك دهم اندازه ی طبیعی میشه و ۲۰ برابر معمول هم شیر تولید می كنن ... بعد شونصد تا كارتون و عكس برگردون وآدامس با شخصیت گاوهاتون با چشمهای درشت می سازین و اسمش رو میذارین Cowkemon و توی تمام جهان پخش می كنین و می فروشین !

اقتصاد روسی:
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می شمرین و متوجه میشین كه ۵ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره می شمرین و متوجه می شین که 17 تا گاو دارین، اونها رو دوباره می شمرین و می فهمین كه ۴۲ تا گاو دارین ... یه بطری ودكای دیگه باز می كنین و به خوردن و شمردن ادامه میدین!


اقتصاد چینی :
دو تا گاو ماده دارین ... ۳۰۰ نفر آدم دارین كه گاوها رو می دوشن ... بعد ادعا می كنین كه سیستم استخدامی و شغلی كاملی دارین و تولیدات گاویتون در سطح بالایی قرار داره و هر كس رو هم كه آمار واقعی رو بیان كنه بازداشت می كنین!


اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین كه هر دو تاشون ازباباتون به ارث رسیده ... یكیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زكات و سهم صداو سیما و سهم بنیاد های مختلف و غیره ضبط می كنه ... دومی رو هم قربونی می كنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ... می كنین و اقتصاد كماكان فلج می مونه

۰۵ مهر ۱۳۸۷

مراسم عروسی به سبکی نوستالوژیکی








۲۴ شهریور ۱۳۸۷

MacWorld Magazine - September 2008


MacWorld Magazine - September 2008
Publisher: Mac Publishing, LLC | Number of Pages: 124 | 14.5 MB | PDF

Many magazines devoted to Macintosh computing have come and gone over the years, but Macworld has aged gracefully and become the premier resource for news, reviews, tips, and chatter for the Apple crowd. But far from being a stale grande dame, Macworld continues to pepper its articles and monthly columns by Andy Ihnatko and Christopher Breen with zest, humor, and unbiased viewpoints. The magazine also regularly attracts some of the best writers in the Mac universe, including Photoshop and prepress wizard Bruce Fraser, Quark guru David Blatner, and Adam Engst, editor of the popular TidBits e-newsletter. Their insight and invaluable step-by-step tips help you get the most out of your Mac. But Macworld's bread and butter comes from its heaping helping of reviews on the latest hardware systems, software, monitors, add-on gadgets, and more. They cut to the chase without a lot of fluff, offering review summaries with pros and cons, buying advice, and a rating scale of one to five mice (computer mice, that is).


Download

http://www.megaupload.com/
or
http://rapidshare.com/

pass: webzap.net

۲۲ شهریور ۱۳۸۷

11 سپتامبر از نگاه دوربین ها 2





11 سپتامبر از نگاه دوربین ها





۱۸ شهریور ۱۳۸۷

عکس های بارانی





عکس همفری بوگارت





پی نوشت : البته خدا وکیلی یکی از بهترین ها بودها.روحش شاد باد

همفری بوگارت

نام مستعار : بوگی (Bogie/Bogey)

همفری بوگارت متولد 25 دسامبر 1899 در نیویورک است. پدر او جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. دوران کودکی خود را در نیویورک و در مدرسه ترینتی سپری کرد. برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی فیلیپس در آندورا رفت. اما پس از مدتی از آنجا اخراج و به ارتش پیوست. بوگارت در طول خدمت هیچ گاه در نبردی شرکت نداشت اما بر اثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال در راه رفتن و حرف زدن او شد. از سال 1920 تا 1922 در کمپانی نمایش یکی از بستگانش (ویلیام برادی) به نام استودیوی فیلم برادی به عنوان مدیر صحنه فعالیت داشت. در 1930 با کمپانی فاکس قراردادی بسته و برای اولین بار در فیلم کوتاه ده دقیقه ای Broadway’s like that با روس اتینگ و جان بلاندل همبازی شد. قرداد او با فاکس تنها دو سال ادامه داشت و از آن پس تا پنج سال بعد در فیلم های نازلی ظاهر شد.تا اینکه در سال 1936 با فیلم The Petrified Forest خود را تثبیت کرد و این مقدمه همکاری نسبتا طولانی مدت و موفقیت آمیز او و کمپانی برادران وارنر شد. از سال 1936 تا 1940 در 28 فیلم ظاهر شد که اثر آنها گانگستری و تنها دو مورد در ژانر وسترن بود. حضور در فیلم های شاهین مالت به کارگردانی سام اسپید و کازابلانکا از مایکل کورتیز از جمله چشمگیرترین نقش آفرینی های بوگارت محسوب می شود. بوگارت در سال 1951 برای بازی در آفریکن کویین برنده جایزه اسکار و در سال های 42 و 54 برای فیلم های کازابلانکا و شورش در کشتی کین نامزد کسب این جایزا شد. وی رد سال 1957 به دلیل ابتلا به سرطان حنجره در گذشت. 

بوگارت در اکثر فیلم هایش در نقش مردانی خوش گذران و خوش پوش و در عین حال دلیر و باهوش ظاهر شد. و همین امر در جذاب تر شدن کاراکتر او تأثیر گذار بود. او در مدت حیات خود و از سال 1927 چها بار ازدواج کرد که سه بار آن به طلاق انجامید. هلن منکن ؛ ماری فیلیپس و مایو متوت زنانی بودند که از او جدا شدند. لورن باکال همسر آخر او بود که از سال 1945 تا دم مرگ با او همراه بود. حاصل این ازدواج نیز دو فرزند دختر و پسر بود. پسر او استفان در 1996 کتاب زندگینامه همفری بوگارت را به نام " بوگارت: در جستجوی پدرم " به چاپ رساند. مؤسسه فیلم آمریکا در سال 1999 بوگارت را به عنوان بهترین ستاره مرد تمام دوران برگزید و مجله انترنتنمنت ویکلی هم او را نماد شماره یک هالیوود لقب داده است. ستاره های دنیا از ژان پل بلموندو فرانسوی گرفته تا آشوک کمار هندی خیلی راحت اذان می کنند که تحت تأثیر تسبک بازیگری و پرسولنژ " بوگی " هستند. این دستاوردی غریب برای بازیگر زاده نیویورک است ، بازیگری که چهره اش فرسنگ ها با نمونه های کلاسیک مردان نقش های اصلی دوران او فاصله داشت و لبش به خاطر زخمی از وران جنگ ، تا حدی فلج بود. عجیب اینکه همین نقصیه یکی تز دلایل جذابیت او بود. جراحت لب بوگارت باعث شده بود نوع براق شدن او متفاوت از هر چیزی باشد که هر کس دیده است. بی بهره بودن بوگارت از ظرافت های فیزیکی ، او را به قهرمانی نسل هایی از مردانی بدل کرد که با شخصیت های زمخت، اما آسیب پذیر فیلم های او احساس نزدیکی می کنند.
پی نوشت : دلیل گذاشتن این پست این بود که ما چندی پیش یک پست گذاشتیم با این عنوان : بهترین و مشهورترین بوسه های تاریخ سینما که مورد عنایت زیاد دوستان سرچر قرار گرفت واسه همین گفتیم اگه کاسبی توی این حوضه خوبه ما هم سودی ببریم.

۰۸ شهریور ۱۳۸۷

عکس های متفاوت




۳۱ مرداد ۱۳۸۷

خوش آمدید ...اینجا ایران است...درجه حرارت 100 سیلسیوس

خوش آمدید ...اینجا ایران است...درجه حرارت 0100 سیلسیوس....

خانومها ، آقایان!

خوش آمدید ...اینجا ایران است...درجه حرارت 0100 سیلسیوس....ارتفاع از سطح تكنولوژی صفر ... و میزان امنیت هوا زیر صفر است.

لطفا كمر بندهایتان را محكم ببندید....كلاهتان را دو دستی بچسبید و در صورت بروز حوادث غیر مترقبه حجابتان را حفظ كرده ، ماهواره هایتان را خاموش و همه چیز را انكار كنید.....

خانومها ، آقایان !

ایران كشوریست كه در فلات حوادث واقع شده....در بخش غربی آن رشته كوههای مدرنیته و در سمت شرق آن ارتفاعات سنت به چشم می خورند...بنابر این توصیه می كنیم كه از شنا كردن در خلاف جهت رودخانه فرهنگ بپرهیزید.....و در صورت تمایل به نو آوری" پی" همه چیز را به تنتان بمالید تا از شر سوختگی با تابش مستقیم اشعه ماورای تحمل و یا تقلب در امان باشید!

ایران جمعا دارای 30 استان است كه از نظر توزیع امكانات 27 تای آن تهران و 3 تای آن قم و بقیه مشهد می باشد!

2% جمعیت 70 میلیون نفری ایران را اكثریت " آنها " و 98% مابقی را اقلیت ناچیز " اینها " تشكیل می دهند...

طبق قوانین مرسوم....ایران كشوری آزاد است كه در آن همه اقشار حق حیات دارند... از روحانی و بسیجی گرفته تا بسیجی و روحانی! همه و همه !

در این كشور كویری ....به علت رطوبت فراوان و بارش پی در پی ...دخترها در سن 20 سالگی ترشیده..در 25 سالگی ابر ترشیده....در 30 سالگی مرده و در 35 سالگی جزو اموات به حساب می آیند....برای جلوگیری از ترشیدگی زود هنگام خود و یا دخترانتان ...در مصرف اندیشه صرفجویی نموده و لامپهای اضافی را خاموش كنید و پس از شنیدن آژیر خطر به "صیغه" پناه ببرید. (البته اكیدا توصیه می كنیم...از تماس دخترانتان با پسرها اجتناب كرده و در صورت هرگونه تماس یا مصرف....فورا به پزشك قانونی مراجعه و با اجازه بزرگترها عقدشان كنید!)

در این كشور نفت خیز ...نان را به نرخ روز بخورید و از استعمال" نظر" شدیدا خود داری نمایید....برای سرخ كردن صورت خود از سیلی و برای پر كردن شكم از نفتی كه روی سفره است استفاده كنید.

به علت واقع شدن ایران بر روی گسل ...هر 20 سال یكبار شاهد بروز تكانها و انقلاباتی موسمی و فصلی خواهیم بود كه تا كنون هیچ كس مسئولیت بروز این حوادث را بر عهده نگرفته....اما طبق شواهد و مدارك دستهای بیگانه زیادی در این امر دخیل هستند .....بدین جهت توصیه می كنیم كه در صورت مشاهده یك عدد دست بیگانه آنرا به نزدیكترین صندوق پستی محلتان بیاندازید و مژدگانی دریافت كنید.

به خاطر داشته باشید كه ایران جزو معدود كشورهایی است كه"همه چیز آن" در جای خودش قرار دارد ...بنابراین از دست زدن به" همه چیز آن "خودداری نموده و برای جلوگیری از آبروریزی فلاش دوربین خود را خاموش كنید.


لطفا تا توقف كامل دهانتان را بسته و زبانتان را در كام نگهدارید.

برای شما آخر و عاقبتی به خیر و خوشی آرزومندیم.

چه نوع تبليغی موجب فروش می‌شود؟ 2

فرض كنيد كه كارتان را امروز صبح با حضور در بنگاه تبليغاتی من آغاز كرده‌ايد و در دفتر من لميده‌ايد تا توصيه‌هايی را بشنويد. من با توضيحات كلی درباره چگونگی انجام دادن كارتان شروع خواهم كرد. در فصل‌های بعدی درباره ساختن تبليغات برای مجلات، روزنامه‌ها، تلويزيون و راديو توصيه‌های مشخص‌تری به شما خواهم كرد. می‌خواهم از شما به خاطر ساده كردن بيش از حد برخی موضوعات بسيار پيچيده و همين‌طور برای تنگ‌نظری در روش خودم و اصرار بر خلاصه كردن، معذرت بخواهم. ما هر دو عجله داريم. اولين چيزی كه بايد بگويم اين است كه شايد شما اهميت تفاوت بين يك آگهي با ديگری را متوجه نشويد. جان كيپلز، سردمدار آگهی‌ها پاسخ مستقيم، میگويد: “من يک آگهی را ديده‌ام كه نه دو برابر، نه سه برابر بلكه نوزده و نيم برابر ديگری موجب فروش شد. هر دوی اين آگهی‌ها فضای يكسانی را اشغال كرده بودند. هر دو در يک نشريه به چاپ رسيدند. هر دو، مزين به عكس بودند. براي هر دو متن‌های دقيقی نوشته شده بود. تفاوت در اين بود كه يكی ابزار درست و ديگری ابزار غلطی را به كار گرفته بود“. 

تبليغات غلط می‎تواند عملاً ميزان فروش يک محصول را كاهش دهد. شنيده‌ام كه جرج هي‌براون، كه زمانی رئيس تحقيقات بازاريابی در شركت فورد بود، آگهی‌هايی را به طور يكی در ميان در مجله ريدرزدايجست به چاپ رساند. در پايان سال، كسانی كه آگهی را نديده بودند نسبت به كسانی كه ديده بودند اتومبيل‌های فورد بيشتری خريداری كردند. در يک تحقيق ديگر معلوم شد كه مصرف يک نوشيدنی خاص در ميان افرادی كه آگهی آن را در ياد داشتند كمتر از افرادی بود كه آن را فراموش كرده بودند. توليدكننده نوشابه ميليون‌ها دلار صرف تبليغاتی كرده بود كه باعث فروش نرفتن آن می‌شد. من گاهی شگفت‌زده می‌شوم كه گويی توطئه‌ای تلويحی بين مشتريان، مطبوعات و بنگاه‌های تبليغاتی در جريان است تا از چنين تجربه‌ها و آزمون‌های جانانه‌ای دوری كنند. همه افراد درگير در امر تبليغات، سهم معينی در تداوم اين افسانه دارند كه همه آگهي‌های تبليغاتی، فروش را به نحوی بالا می‌برند، اما اين‌طور نيست!

چه نوع تبليغی موجب فروش می‌شود؟

من تبليغات را نه به عنوان سرگرمی يا نوعي هنر، بلكه به عنوان يك اطلاع‌رساني مي‌بينم. وقتي يك آگهي تبليغاتی را می‌نويسم، نمی‌خواهم بگوييد كه آن را خلاقانه می‌بينيد، بلكه دوست دارم آن را آن‌قدر جالب بيابيد كه محصول موردنظر را بخريد. وقتي اسكينيز سخنرانی می‌كرد، مردم می‌گفتند: “چقدر خوب سخنراني می‌كند”اما وقتی كه دموستنس سخنرانی می‌كرد، آنها می‌گفتند: “بيايد در برابر فيليپ بايستيم.” در كتابم با عنوان اعترافات يك مرد تبليغاتچی كه در سال 1963 منتشر شد، داستان چگونگی پيدايش شركت اگيلوی و ماثر و اصولی را كه موفقيت اوليه ما بر آن مبتني بود بيان كردم. آنچه كه زماني چيزي بيش از يك بوتيك تبليغاتي مبتكر در نيويورك نبود بعدها تبديل به يكي از چهار شركت بزرگ تبليغاتی در جهان با 140 شعبه در 40 كشور جهان شد. اصول ما به نظر كارا بود. اما من اينک پيرتر از آنم كه يک مجله فرانسوی مرا به عنوان تنها بازمانده از گروه مردانی كه به ظن آنها در خدمت انقلاب صنعتي بوده‌اند در كنار آدام اسميت، اديسون، كارل ماركس، راكفلر، فورد و كينز قرار دهد. آيا سن زياد، از كيفيت كار من برای نوشتن درباره تبليغات در دنيای امروز می‌كاهد؟ يا برعكس، اين امر به من كمك می‌كند تا حقايق جاودانی تبليغات را از روش‌های گذرای آن جدا كنم؟ هنگامی كه من مغازه‌ام را در سال 1949 در خيابان مدريسون برپا كردم، بر اين باور بودم كه قبل از بازنشسته شدن من، تحولات عمده‌ای در عرصه تبليغات رخ خواهد داد. تا حال، فقط يک تحول را می‌توان عمده خواند: تلويزيون به عنوان كاراترين رسانه برای فروش اكثر محصولات پا به ميدان گذاشته است. البته تغييرات ديگری نيز رخ داده‌اند و من بايد درباره آنها هم توضيح دهم. اما اهميت آنها از سوی صاحب‌نظراني كه در جست و جوی شيوه‌های نوين هستند با اغراق مطرح شده است. برای مثال، مفهوم تصوير نام تجاری كه من در سال 1953 آن را به عرصه افكار عمومی كشاندم واقعاً جديد نبود و كلود هاپكينز آن را 20 سال پيشتر مطرح كرده بود. به همين ترتيب، اصطلاح “انقلاب مبتكرانه” كه در دهه پنجاه به بيل بربناخ و خود من نسبت داده می‌شد به راحتي می‌توانست به آن. دبليو. آيرويانگ و رابيكم در دهه سي نسبت داده شود. در همين حال، بيشتر فنون تبليغات كه در زمان تأليف كتابم “اعترافات يك مرد تبليغاتچی” مؤثر بود امروز به كار می‌آيند.

مصرف‌كنندگان هنوز محصولاتی را می‌خرند كه به آنها قول چيز باارزشی در برابر پول؛ زيبابي؛ تغذيه مناسب؛ رهايي از درد؛ موقعيت اجتماعي و امثال آن را می‌دهند. وضعيت در تمام دنيا همينگونه است. با چنين اظهارنظری، من خطر مؤاخذه شدن از سوی جاهلانی را كه فكر می‌كنند هر روش تبليغاتی كه بيش از دو سال مورد استفاده قرار گيرد به طور قطعی منسوخ شدنی است، به جان می‌خرم. آنها از آگهی‌های تلويزيونی از نوع برشی از زندگی، نمايش‌ها و نماهای درشت از آدم‌های سخنگو (چهره‌های حراف) انتقاد می‌كنند و چشم خود را بر روی حقيقت می‌بندند كه اين روش‌ها هنوز زنگ صندوق فروشگاه‌ها را به صدا درمي‌آورند. اگر آنها اشعار هوراس را خوانده باشند، خواهند گفت كه من آدم كج‌خلق و غرغرويی هستم كه با وجود نرسيدن به بلوغ می‌خواهم راه و رسم روزگار را ارزيابی كنم و با ايفای نقش يك منتقد، نسل جديد را اصلاح و هدايت كنم! خب كه چي؟ هميشه ديوانه‌های پرسر و صدايی دور و بر صنعت تبليغات بوده‌اند. تجارت متكی به سهام آنها شامل شوخی نژادی، طراحی هنری عجيب و خارج از قاعده، نكوهش تحقيق و ادعای نابغه بودن است.

اينان به ‌ندرت معلوم می‌شوند، چون مجذوب مشتريانی می‌شوند كه گول لفاظی‌های آنان را خورده‌اند و البته مسئوليت نتايج حاصله در فروش را به عهده نمی‌گيرند. تلاش‌های تبليغات آنها در مهمانی‌های نيويورك، سان‌فرانسيسكو و لندن مورد توجه قرار نمی‌گيرند. ولی در شيكاگو كمتر آن را جدی می‌گيرند. در روزهايی كه من در تلاشها و مبارزات هوشمندانه مجله نيويوركر ورزيده می‎شدم، قهرمان اين گروه بودم، اما وقتي در رشتة تبليغات در رسانه‌های جمعي فارغ‌التحصيل شدم و كتابي نوشتم كه در آن ارزش فراوانی برای تحقيق قايل شدم، مايه عذابشان شدم. من خود را با اين فكركه از مجموع آنها بيشتر فروش داشته‌ام، راحت می‌كنم. برخي اوقات به خاطر تحميل “قواعد”، مورد حمله قرار می‌گيرم. هيچ چيز فراتر از حقيقت نيست. من از قوانين و مقررات متنفرم. تمامی آن‌چه كه من انجام می‌دهم گزارش درباره واكنش مصرف‌كنندگان نسبت به محرک‌های مختلف است. من شايد به اين آگهي‌نويس بگويم: “تحقيقات نشان می‌دهند آگهی‌هايی كه افراد مشهور در آن شركت می‌كنند از لحاظ ترغيب مصرف‌كنندگان به خريد، پايين‌تر از حد ميانگين‌اند. آيا مطمئني كه می‌خواهی از يک فرد مشهور استفاده كني؟ آيا اين يک قانون است؟” يا شايد به يک مدير هنری بگويم: “تحقيقات نشان می‌دهد كه اگر طرح به رنگ مشكي در زمينه سفيد باشد نسبت به وقتي كه طرح به رنگ سفيد در زمينه مشكی قرار می‌گيرد افراد بيشتری آن را می‌خوانند”شايد اين يک نكته هشداردهنده و آگهی‌بخش باشد، ولي به سختی می‌شود آن را يک قانون خواند. 

در انگلستان قرن هجدم، گروهی از ماماها تلاش زيادی در جهت كاهش نرخ مرگ و مير نوزادان و مادران به هنگام وضع حمل نسبت به رقبايشان به عمل آوردند، آنها رازی داشتند كه با تعصب از آن مراقبت می‌كردند؛ تا اينكه يک دانشجوی كنجكاو پزشكی بر بام زايشگاه رفت و از نورگير، چنگك زايمان (فورسپس) را كه اختراع كرده بودند، ديد. راز،‌ به نفع ماماها و بيمارهايشان، برملا شده بود. متخصصان زنان و زايمان امروز اكتشافاتشان را مخفي نمی‌كنند، بلكه آن را منتشر می‌كنند. من از همكارانم سپاسگزارم كه به من اجازه دادند تا اسرار خود را منتشر كنم. اما بايد اضافه كنم كه نظريات موردی كه بيان شده‌اند، الزاماً منعكس كننده نظريات علمی شركتی نيست كه مرا استخدام می‌كند
ديويد اُگيلوی - ترجمه: كوروش حميدی، علي‌ فروزفر

۲۵ مرداد ۱۳۸۷

آخر کار قهرمانان حتی از نوع کارتونیش!





يك تست ساده

فردي در مسابقه اطلاعات عمومي شركت كرده است و سعي در بردن جايزه يك ميليون دلاري آن دارد.
اينم سوال هاي ما :

1- جنگ صد ساله چقدر طول كشيد؟
الف: 116 سال
ب: 99 سال
ج: 100سال
د: 150 سال
او نمي تواند به سوال جواب دهد.


2- كلاههاي پاناما در چه كشوري توليد مي شوند؟
الف: برزيل
ب: شيلي
ج: پاناما
د: اكوادور
حالا او با خجالت از دانشجويان تماشاگر درخواست كمك ميكند.


3- روسها در چه ماهي انقلاب اكتبر را جشن مي گيرند؟
الف: ژانويه
ب: سپتامبر
ج: اكتبر
د: نوامبر
خوب! بقيه حضار بايد به دادش برسند.


4- اسم شاه جرج ششم چه بود؟
الف: ادر
ب: آلبرت
ج: جرج
د: مانوئل
اين بار هم شركت كننده درمانده تقاضاي فرصت ميكند.


5- نام جزاير قناري در اقيانوس آرام از كدام حيوان گرفته شده است؟ 
الف: قناري
ب: كانگارو
ج: تولهسگ
د: موش
در اين جاست كه شركت كننده بخت برگشته از ادامه مسابقه انصراف ميدهد.


جوابها:

اگر خيلي خودتان را گرفته ايد كه همه جوابها را ميدانيد و به اين دوست بنده خدا كلي خنديده ايد، بهتر است اول جوابها را مطالعه كنيد:

1:جنگ صد ساله در واقع 116 سال طول كشيد.( 1337- 1453)

2: كلاه پاناما در اكوادور توليد مي شود.

3: انقلاب اكتبر در ماه نوامبر جشن گرفته مي شود.

4: اسم شاه جرج، آلبرت بوده كه بعد از رسيدن به مقام پادشاهي به جرج تغيير نام داد

5: توله سگ، اسم لاتين آن Insularia Canaria است كه يعني جزاير توله سگ

     پرسی کلاب

۲۷ خرداد ۱۳۸۷

آیا واقعا ظاهر اینقدر مهم است ؟

راستش رو بخواهيد اين سوالي هست که چندي فکر مرا به خود مشغول کرده .
آخر وقتي من از قالب هاي شلوغ و سنگين و بار رنگ آميزي زياد استفاده مي کردم هر کي از اين گذر عبور مي کرد
يک تيکه مي انداخت و مي رفت که : 
چرا اين قدر سنگينه ؟ 
اين چرا مثله رنگين کانه ؟ و.....
و در کل تا توانستند زدن در ذوق هنري ما ( حالا همچين مي گم انگار چقدر استعداد هنري دارم !!!!: دي )
که از چشمه خشکيد .
براي همين براي خانه تکاني عيد با هزار دردسر يک قالب سبک و ساده که هم اکنون شاهد آن هستيد را گذاشتم 
خدا چشمتون رو روز بد نبيند از فرداش حرف هاي بچه ها بيشتر شد که کمتر نشد که مثلا :
چقدر ساده است؟ کور رنگي مگه داري که از رنگ آميزي استفاده نکردي ؟ و....
و سرتان را درد نياورم اين نقادان همه چيز فهم دست از سر ظاهر بر نداشته و 
حتي نيم نگاهي هم به مطالب و عنوان اين ويگاه نکردند . که اصلا هدف من از اين پراکندگي موضوعات چيه؟
که شايد من غرضي ( درست نوشتم، نمي دانم ) داشته باشم . 
شايد بگيد هدف از اين حرف ها چيه مثلا؟ 


نتيجه اخلاقي : 
چرا ما ايراني ها هميشه به ظاهر چيزا توجه مي کنيم ؟ 
چرا ماها بلد نيستيم انتقاد سازنده انجام بديم ؟
چرا بلد نيستيم که وقتي کسي يا چيزي رو زير سوال مي بريم 
،کمي انصاف را رعايت نمي کينيم ؟ و خودمون رو جاي اون قرار نمي گذاريم ؟
 
 
 نتيجه اخلاقي 2 :
 از تمام دوستان و رهگذاران ( نتايج وبگردي ها و بيان احساسات يک پسر تنها به اسم سياوش )
 از تمام وجودم خواهش مي کنم که مرا از طريق فيد هايم دنبال کنيد
که ديگر ظاهر براي من بي معني است ؟ شما چطور ؟ و ديگر مرا گم نکنيد 




پي نوشت : و دیگر هیچ. 

۱۰ خرداد ۱۳۸۷

بیان یک واقعیت تلخ تو جامعه


اي بازيگر گريه نکن ما هممون مثل هميم  /  صبح ها که از خواب پا مي شيم نقاب به صورت مي زنيم

يکي معلم مي شه و يکي ميشه خونه بدوش  /  يکي ترانه ساز مي شه يکي مي شه غزل فروش

کهن نقاب زندگي تا شب رو صورت هاي ماست  /  گريه هاي پشت نقاب مثل هميشه بي صداست

هر کسي هستي يک دفعه قد بکش از پشت نقاب   /  از رو نوشته حرف نزن رها شو از پيله ي خواب

نقش يک دريچه رو ، رو ميله ي قفس بکش  /  براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش

کاشکي مي شد تو زندگي ما خودمون باشيم و پس  /  تنها براي يک نگاه ، حتي براي يک نفس

تا کي به جاي خودمون نقابمون حرف بزنه  /  تا کي سکوت و رج زدن نقش نمايش منه

مي خوام همين ترانه رو ، رو صحنه فرياد بزنم  /  نقابمو پاره کنم جاي خودم داد بزنم


پی نوشت: 
با سلام خدمت دوستان.
 من مدت زیادی هست که پا به این دهکده ( نت ) نزده بودم .امروز خواستم بشینم از سیر تا پیاز رو براتون رو تعریف کنم که چی شد من نتوانستم این مدت پستی براتون بزارم ولی گفتم این شعر فوق العاده با عکس مربوط می تواند درد دل منو بیان کنه با تمام جزیات .فکر می کنم مشکلاتم رو متوجه شدید پس اگه درد شما هم مثل منه بیاید باهم فریاد بزنیم 

۰۴ اردیبهشت ۱۳۸۷

eWeek 7 April 2008


eWeek 7 April 2008
PDF | eng | 8Mb

eWeek is the essential technology information source for builders of e-business. Through a combination of news, analysis and evaluation, it guides readers in making the best technology decisions for their enterprise. Focusing on e-commerce, communications and Internet-based architecture, eWeek enables readers to successfully evaluate, deploy and leverage new technology solutions for competitive advantage.

Download

or

pass: rapidmega.info

۲۵ فروردین ۱۳۸۷

Adobe Photoshop 10 CS3 Portable

این هم Adobe Photoshop 10 CS3 Portable
Password : ithotnews.com

پی نوشت : می دانم که هیچ ربطی به این پست نداره ولی خواستم در اینجا رسما از کمانگیر تشکر کنم به خاطر طرح های جذاب و مفید آماری که می دهد . چون واقعا واسه وبلاگستان فارسی مفید و خوب است .
یک چند روزیه واسه یک اتفاق بدی که تو زندگیم افتاده غمگینم و برای همین حوصله مطلب گذاشتن ندارم . منو ببخشید.
اولش خواستم اتفاقات این چند روزم رو براتون بگم ولی پشیمان شدم چون اینجا رو بعضی از دوستانی که منو از نزدیک می شناسند هم می خوانند واسه همین نمی خوام گند کارم بیش از این که هست در بیاد .
امیدوارم موفق باشید و هرگز تو موقعیت الان من گیر نکنید.

  

Adobe Flash CS3 Portable

Reasons to upgrade
* Adobe Photoshop® and Illustrator® import
* Animation conversion to ActionScript™
* Adobe interface
* ActionScript 3.0 development
* Advanced debugger
* Adobe Device Central CS3
* Rich drawing capabilities
* User interface components
* Advanced QuickTime export
* Sophisticated video tools
* Timesaving coding tools

Download : Part 1 | Part 2
Password: ithotnews.com 

پی نوشت : در راستای اهداف بلندی که گفتم برایتان نرم افزارهای پرتابل می گذارم اینم دو تا دیگه .
امیدوارم خوشتان بیاد و به کارتان بیاید.

۲۲ فروردین ۱۳۸۷

یک دیالوگ ، یک واقعیت ، یک تفکر دوباره

من امروز نمی خواهم یک سری حرف تکراری رو که اندر حکایت مردم هزار چهره این چند روزه گفته شده بگم من فقط یک خواهش دارم از همه ی کسانی که به من لطف دارند و مطالب منو می خوانند و آن این است که این دیالوگ رو یک باره دیگر بخوانند چون من که به نظرم می رسد این حرف هایی است که خیلی از آدم ها باید در دادگاه وجدان خودشان بزنند. من هم کلاه خودم رو قاضی کردم و به این نتیجه رسیدم که ( من در هیچ چیز وارد نباشم ولی در جوگیر شدن استادم ) این واقعیتی است که دیروز در یک بحث طولانی با رادیکال2 بهش رسیدم . واقعیتی تلخ ولی درست . آرزو می کنم بتوانم از این به بعد این طور نباشم .
خدایا تو منو ببخش...

چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟ من بی دفاعم.
 
من شریف تربیت شدم. من شریف بزرگ شدم. نه کسی منو میشناخت، نه کسی بنده رو میدید. نه ثروت مند بودم ونه هیچ چیز دیگر.
 
همه ی سهم من از زندگی کار کردن در زیرزمین اداره ی بایگانی بود، لای پرونده ها.
 
من ساده بودم. من همه چیز رو باور میکردم. من با هیچ کس مخالفت نمیکردم. سرم به کار خودم بود و شریف بودم.
 
من نمیخواستم به بانک برم، من نمیتونستم طبیب باشم، من نمیتونستم سرهنگ باشم، من نمیخواستم شعر بگم. من مقاومت کردم تا حد توانم، اما توانم کم بود.
 
بنده ضعیف بودم. برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران. و من به همه احترام میگذاشتم، من به همه احترام میگذاشتم و من شروع کردم به بازی کردن، شروع کردم به سرگرم شدن و بعضی وقتها یادم رفت که کجام و همه ی اینهایی که میگند مال من نیست، حق من نیست و من اشتباهیم...
 
تقصیر من بود، تقصیر دیگران هم بود.
 
اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم بر نداشتم. من هیچ چیزی رو توی جیبم نذاشتم، من از سهم کسی نزدم. من فقط اشتباهی بودم.
 
خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم، خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم. من فقط اشتباهیم.
 
چه دفاعی از خودم بکنم؟ من بی دفاعم.
 
حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم.
 
جناب قاضی من از هیچکس توقعی ندارم...
 
خدایا تو منو ببخش...

۱۸ فروردین ۱۳۸۷

Windows IT Pro, April 2008


Windows IT Pro, April 2008
PDF | English | 14.4 MB

Download

or

pass: rapidmega.info

MacWorld US May 2008


18.8 MB | PDF | English

Download:

Password:
www.subforum.info

۱۷ فروردین ۱۳۸۷

آینده بشریت


این چند وقت از بس تو وبلاگستان درباره آینده بشریت خواندم که وقتی این عکس رو دیدم ناخداگاه یک جور طنز جالبی از آینده بشریت توش دیدیم . جالب نیست؟ بنظرم اینم یجورش دیگه

فروغ فرخزاد - ای مرز پر گهر

فاتح شدم 
خود را به ثبت رساندم 
خود را به نامي در يك شناسنامه مزين كردم 
و هستيم به يك شماره مشخص شد
پس زنده باد 678 صادره از بخش 5 ساكن تهران
ديگر خيالم از همه سو راحت است 
آغوش مهربان مام وطن 
پستانك سوابق پر افتخار تاريخي
لالايي تمدن و فرهنگ 
و جق و جق جقجقه قانون ... 
آه 
ديگر خيالم از همه سو راحتست
از فرط شادماني 
رفتم كنار پنجره با اشتياق ششصد و هفتاد و هشت بار هوا را كه از اغبار پهن 
و بوي خاكروبه و ادرار � منقبض شده بود 
درون سينه فرو دادم 
و زير ششصد و هفتاد و هشت قبض بدهكاري 
و روي ششصد و هفتاد و هشت تقاضاي كار نوشتم : فروغ فرخزاد
در سرزمين شعر و گل و بلبل 
موهبتيست زيستن � آن هم 
وقتي كه واقعيت موجود بودن تو پس از سالهاي سال پذيرفته ميشود
جايي كه من با اولين نگاه رسميم از لاي پرده ششصد و هفتاد و هشت شاعر را مي بينم
كه حقه باز ها همه در هيات غريب گداياين 
در لاي خاكروبه به دنبال وزن و قافيه مي گردند
و از صداي اولين قدم رسميم 
يكباره از ميان لجنزارهاي تيره ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز 
كه از سر تفنن خود را به شكل ششصد و هفتاد و هشت كلاغ سياه پير در آورده اند 
با تنبلي به سوي حاشيه روز مي پرند 
و اولين نفس زدن رسميم 
آغشته مي شود به بوي ششصد و هفتاد و هشت شاخه گل سرخ 
محصول كارخانجات عظيم پلاسكو
موهبتيست زيستن آري 
در زادگاه شيخ ابودلقك كمانچه كش فوري 
و شيخ � اي دل � اي دل تنبك تبار تنبوري 
شهر ستارگان گران � وزن ساق و باسن و پستان و پشت جلد و هنر 
گهواره مولفان فلسفه ي اي بابا به من چه ولش كن 
مهد مسابقات المپيك هوش - واي 
جايي كه دست به هر دستگاه نقلي تصوير و صوت ميزني از آن 
بوق نبوغ نابغه اي تازه سال مي آيد 
و برگزيدگان فكري ملت 
وقتي كه در كلاس اكابر حضور مي يابند
هر يك به روي سينه ششصد و هفتاد و هشت كباب پز برقي و بر دو دست ششصد و هفتاد و هشت ساعت ناوزر رديف كرده و ميدانند 
كه ناتواني از خواص تهي كيسه بودنست نه ناداني 
فاتح شدم بله فاتح شدم 
اكنون به شادماني اين فتح 
در پاي آينه با افتخار ششصد و هفتاد و هشت شمع نسيه مي افروزم
و مي پرم به روي طاقچه تا با اجازه چند كلامي 
در باره فوائد قانوني حيات به عرض حضورتان برسانم 
و اولين كلنگ ساختمان رفيع زندگيم را 
همراه با طنين كف زدني پر شور 
بر فرق فرق خويش بكوبم
من زنده ام بله مانند زنده رود كه يكروز زنده بود 
و از تمام آن چه كه در انحصار مردم زنده ست بهره خواهم برد 
من مي توانم از فردا 
در كوچه هاي شهر كه سرشار از مواهب مليست 
 و در ميان سايه هاي سبكبار تيرهاي تلگراف 
گردش كنان قدم بردارم 
و با غرور ششصد و هفتاد و هشت بار به ديوار مستراح هاي عمومي بنويسم 
�خط نوشتم كه خر كند خنده� 
من مي توانم از فردا 
همچون وطن پرست غيوري
سهمي از ايده آل عظيمي كه اجتماع 
هر چارشنبه بعد از ظهر � آن را 
با اشتياق و دلهره دنبال ميكند 
در قلب و مغز خويش داشته باشم
سهمي از آن هزار هوس پرور هزار ريالي 
كه مي توان به مصرف يخچال و مبل و پرده رساندش 
يا آنكه در ازاي ششصد و هفتاد و هشت راي طبيعي 
آن را شبي به ششصد و هفتاد و هشت مرد وطن بخشيد 
من مي توانم از فردا 
در پستوي مغازه خاچيك 
بعد از فرو كشيدن چندين نفس ز چند گرم جنس دست اول خالص 
و صرف چند باديه پپسي كولاي ناخالص 
و پخش چند يا حقو يا هو و وغ وغ و هو هو 
رسما به مجمع فضلاي فكور و فضله هاي فاضل روشنفكر 
و پيران مكتب داخ داخ تاراخ تاراخ بپيوندم 
و طرح اولين رمان بزرگم را
كه در حوالي سنه يكهزار و ششصد و هفتاد و هشت شمسي تبريزي 
رسما به زير دستگاه تهيدست چاپ خواهد رفت 
بر هر دو پشت ششصد و هفتاد و هشت پاكت
اشنوي اصل ويژه بريزم 
من مي توانم از فردا 
با اعتماد كامل 
 خود رابراي ششصد و هفتاد و هشت دوره به يك دستگاه مسند مخمل پوش 
در مجلس تجمع و تامين آتيه 
يا مجلس سپاس و ثنا ميهمان كنم 
زيرا كه من تمام مندرجات مجله هنر و دانش و تملق و كرنش را مي خوانم 
و شيوه درست نوشتن را مي دانم 
من در ميان توده سازنده اي قدم به عرصه هستي نهاده ام 
كه گرچه نان ندارد اما به جاي آن ميدان ديد و باز و وسيعي دارد 
كه مرزهاي فعلي جغرافياييش 
از جانب شمال به ميدان پر طراوت و سبز تير
و از جنوب به ميدان باستاني اعدام 
و در مناطق پر ازدحام به ميدان توپخانه رسيده ست 
و در پناه آسمان درخشان و امن امنيتش 
 از صبح تا غروب ششصد و هفتاد و هشت قوي قوي هيكل گچي 
به اتفاق ششصد و هفتاد و هشت فرشته 
آن هم فرشته از خاك وگل سرشته 
به تبليغ طرح هاي سكون و سكوت مشغولند 
فاتح شدم بله فاتح شدم 
پس زنده باد 678 صادره از بخش 5 ساكن تهران 
كه در پناه پشتكار و اراده 
به آن چنان مقام رفيعي رسيده است كه در چارچوب پنجره اي در 
 ارتفاع ششصد و هفتاد و هشت متري سطح زمين قرار گرفته ست 
و افتخار اين را دارد كه مي تواند از همين دريچه نه از راه پلكان خود را 
 ديوانه وار به دامان مهربان مام وطن سرنگون كند 
و آخرين وصيتش اينست 
كه در ازاي ششصد و هفتاد و هشت سكه حضرت استاد آبراهام صهبا مرثيه اي به قافيه كشك 
در رثاي حياتش رقم زند

پی نوشت : من که به خودم این اجازه را ندادم که در مورد این شعر یا فروغ فرخزاد نظری بدم فقط اینجا گذاشتم تا شما هم از این شعر لذت ببرید.

۱۶ فروردین ۱۳۸۷

Portable Babylon Pro v.7.0.3.11 + U3


DOWNLOAD SIZE: 9.3MB


پی نوشت : با گسترش روزافزون فلش مموری ها نیاز به استفاده از نرم افزار های Portable بیشتر احساس می شود.
به همین دلیل از این به بعد تا جایی که بتوان برایتان پیدا کرده و در اینجا می گذارم.

بهترین و مشهورترین بوسه های تاریخ سینما


میدونید بهترین بوسه تاریخ سینما مربوط به کدوم فیلمه؟ وبسایت cameranaked سه تا از بهترین بوسه ها رو انتخاب کرده:

3) برباد رفته (1939): ساخته ویکتور فلمینگ و با بازی ویوین لی و کلارک گیبل

2) کازابلانکا  (1942): ساخته مایکل کرتیز و با بازی اینگرید برگمن و همفری بوگارت

1) «بدنام»  (1946): ساخته آلفرد هیچکاک، با بازی اینگرید برگمن و کری گرانت. جالب اینه که به خاطر محدودیت کمیته سانسور که اعلام کرده بود هیچ بوسه ای نباید بیشتر از 3 ثانیه طول بکشه، هیچکاک مجبور شد تا هر 3 ثانیه بین تماس لبهای برگمن و گرانت یه تاخیر کوچولو بندازه. فکر کنید حاصل کار چی شده؟ یک سکانس بی نظیر…

مشهورترین بوسه های تاریخ سینما:

«ماجراجویی های رابین هود» 1938 : ساخته مایکل کرتیز و با بازی اولیویا د هاویلاند ، ارول فلین

«پستچی دو بار زنگ می زند» 1946 : ساخته تی گارنت و با بازی لانا ترنر ، جان گارفیلد

«از اینجا تا ابدیت» 1953 : ساخته فرد زینمان و با بازی دبورا کر ، برت لنکستر

«صبحانه در تیفانی» 1961 : ساخته بلیک ادواردز و با بازی آدری هیپبورن ، جرج پپارد

«داشتن و نداشتن» 1944 : ساخته هوارد هاوکز و با بازی لارن باکال ، همفری بوگارت

پی نوشت: من به طور اتفاقی به این پست بر خوردم و هر چه قدر با خودم کلنجار رفتم که کپی نکنم نشد چون واقعا جالب بود .

امیدوارم شما هم لذت ببرید

۰۹ فروردین ۱۳۸۷

آموزش موج سواری برای پرندی ها


داشتم وبگردی میکردم که اینجا این تبلیغ باحال رو دیدیم با این جمله  :


(خب، ممكن است هميشه فرصت نكنيد كنار اقيانوس برويد، اما شركت در يك كلاس موج‌سواری ممكن است در جاهای ديگری به‌دردتان بخورد. )

و مرا یاده تکان هایی که تو اتوبوس می خوردیم انداخت که از موج های مکزیکو هم بدتر بود و دیدیم که واقعا اگه همه ی بچه ها یک کلاس موج سواری می رفتن چه خوب می شد ها :دی

۰۷ فروردین ۱۳۸۷

ماشین یعنی چه؟ :دی




پی نوشت : آیا واقعا ماشین این هایی است که ما سوار می شیم یا این هایی که در بالا می بینید ؟ به قول معروف ( I dont know )

۰۶ فروردین ۱۳۸۷

Heroes 76 2008: Pieces of Me




English | CBR | 17.54 Mb

EASTER EGG: Behind-the-scenes photo of Zachary Quinto and Hayden Panettiere










Download

or

pass: rapidmega.info

۰۵ فروردین ۱۳۸۷

International Society for Human Rights



تبلیغ جدید
International Society for Human Rights است با شعار:
(Support us in the fight for press freedom )

Photographer: Thomas Balzer

National Geographic Magazine - March 2008


PDF │ 132 pages │ 27 MB

Download













or

pass: rapidmega.info

Games For Windows April 2008



PDF | English | 18 MB

Games for Windows is a gaming platform and marketing campaign by Microsoft that dates back at least to 2005, and was revised in 2006. Games for the platform must meet certification standards similar to those of modern popular videogame consoles. The campaign aims to make video gaming on Windows operating systems as easy and accessible as on popular video game consoles.


Download

or

pass: rapidmega.info

Pride of Baghdad
English | CBR | 55.8MB | RS.com | Brian K. Vaughan


Inspired by an unbelievable true story of four lions who escaped the Baghdad Zoo during Operation Iraqi Freedom, PRIDE OF BAGHDAD is equal parts anthropomorphic adventure and Animal Farm-like parable about the ongoing conflict. Written by Y: THE LAST MAN and EX MACHINA co-creator Brian K. Vaughan and lavishly illustrated by artist Niko Henrichon, this 136-page original graphic novel will be released on September 13, 2006 by Vertigo Comics.


Download

or

pass: rapidmega.info


Safari 3.1 مرورگر شرکت Apple مخصوص ویندوز

بعد از جنگ بسیار داغ بین مایکروسافت و موزیلا ، اپل در کنفرانس (WWDC ۲۰۰۷) اعلام کرد که قصد دارد نسخه ایی از مرورگر مشهور Apple Safari را که مخصوص کامپیوتر های مکینتاش هست را برای ویندوز هم ارائه کند و به این ترتیب به جدال شرکت های تولید کنند مرورگر برای ویندوز وارد شود!
بنا به گفته ی "استیو جابز"  مرورگر Apple Safari از هر دو مرورگر اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس سریعتر خواهد بود و جعبه جستجو گری از هر دو سایت یاهو و گوگل در آن قرار خواهد داشت. نسخه ی اولیه مرورگر Apple Safari برای ویندوز که به صورت Beta منتشر شد دارای مشکلات و نقایص امنیتی مختلفی بود که مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفت. اینک پس از گذشت چندین ماه این مرورگر از حالت Beta خارج شده است و نسخه ی جدیی از آن برای ویندوز منتشر شده است. در نسخه ی نهایی عرضه شده از لحاظ سرعت و کارایی پیشرفت های قابل توجهی داشته و تا حدودی شعار شرکت اپل مبنی بر " بهترین مرورگر جهان " را تحقق بخشیده است. با مراجعه به سایت اپل نتایج مقایسه های مختلفی که بین مرورگر های مختلف و Apple Safari صورت گرفته است را مشاهده کنید.

در ادامه به تحلیل و بررسی مرورگر Apple Safari می پردازیم و سعی بر آن داریم تا با بیان نکات مثبت و منفی آن، این مرورگر را به شما شناسانده و شما را در انتخاب و مقایسه با دیگر مرورگر ها یاری نماید.

> به این منظور در ابتدا به بیان نکات مثبت و قابلیت های شایان این مرورگر می پردازیم:

- سرعت لودینگ صفحات
سرعت مرورگر Apple Safari به گفته سایت رسمی Apple در نمایش صفحات وب سایت در مقایسه با مرورگر Internet Explorer 7 دو برابر بیشتر می باشد و در مقایسه با مرورگر Firefox 2 1.6 برابر سرعت بیشتری را دارا می باشد که همین امر باعث نمایش سریعتر صفحات در مرورگر می گردد. علاوه بر این سرعت بالای این مرورگر در مقایسه با دیگر مرورگرهای مطرح به هنگام کار با آن محسوس می باشد و بدون تکیه بر اطلاعاتی که سایت رسمی Apple در این زمینه بیان می کند می توان دریافت که این مرورگر از لحاظ سرعت برتری نسبی بر دیگر مرورگرها دارد. همچنین این مرورگر بر اساس اطلاعاتی که وب سایت رسمی Apple بیان می کند قابلیت اجرای مندرجات JavaScript را تا 2.8 برابر سریعتر از مرورگر Internet Explorer 7 دارا می باشد و این سرعت در مقایسه با مرورگر Firefox 2 به 1.6 نیز می رسد. در واقع بنابر اطلاعات بیان شده بدیهی است که کار با این مرورگر به صرفه جویی در وقت می انجامد و این قابلیت می تواند خواستگاه بسیاری از کاربران اینترنت باشد.

- قابلیت Tab
به هنگام بازدید صفحات زیادی در اینترنت به طور همزمان اغلب کاربران به مشکلاتی برای مدیریت و دسترسی به صفحات پیدا می کنند. زیرا مدیریت صفحات وب امری نیست که کاربر خود قادر به انجام آن باشد. به همین منظور با قبلیت Tab که در این مرورگر همانند دیگر مرورگرهای مطرح و شناخته شده موجود است می توان به راحتی از یک صفحه به صفحه ای دیگر رفت و می توان صفحه مورد نظر را نیز از میان عنوان صفحات مورد نظر خود در قسمت Tab ها انتخاب کرد و به آن مراجعه نمود. همچنین یکسری تنظیمات نیز برای مدیریت Tab ها موجود می باشد که در داخل مرورگر تعبیه شده است.

- مدیریت Bookmark ها
به طور معمول کاربرانی که در دنیای اینترنت با وب سایت های زیادی سر و کار دارند برای مراجعه دوباره به وب سایت ها می بایست به نام آن ها دسترسی داشته باشند تا بتوانند در امر مراجعت کار خود را آسان نموده و وقت خود را صرف پیدا کردن دوباره وب سایت ها ننمایند. قابلیت Bookmark کردن در مرورگر Safari این امکان را به ما می دهد تا بتوانیم با انتخاب وب سایت مورد نظر آن را Bookmark نموده و در یک فولدر انتخابی که ایجاد کرده ایم آن را دسته بندی نماییم. بدین ترتیب در مراجعه بعدی کار ما برای دسترسی به وب سایت ها آسان خواهد شد. همچنین با استفاده از این مرورگر می توان Bookmark هایی را که متعلق به مرورگر های دیگر هستند را Import کرده و از آن ها نیز در این مرورگر استفاده نمود. لازم به ذکر است که این مرورگر به صورت خود کار نیز Bookmark های مربوط به دیگر مرورگر ها را Import می کند و قابلیت استفاده از آن ها را نیز فراهم می نماید. علاوه برای این ما می توانیم RSS های موجود در وب سایت ها را نیز Bookmark نموده و از آن ها بهره بگیریم.

- استفاده از RSS
RSS مخفف کلمات Really Simple Syndication می باشد و یکی از قابلیت های ارزشمند حال حاضر دنیای وب است. هنگامی که یک وب سایت دارای RSS می باشد به ما این امکان را می دهد تا با مشاهده لیست RSS آن از آخرین مندرجات اضافه شده به وب سایت آگاهی پیدا کنیم و از یکسری توضیحات پیرامون آن مطلع گردیم. بدین ترتیب هنگام مشاهده لیست آخرین مندرجات می توانیم با کلیک کردن بر روی هر کدام از آن ها به صفحه اصلی حاوی مطالب درج شده برویم و از آن استفاده نماییم. برای اینکه از وجود RSS در یک وب سایت مطلع شویم نیاز به انجام کار خاصی نیست. اگر وب سایت مورد نظر دارای RSS باشد در قسمت Address Bar علامت RSS به رنگ آبی در سمت راست آن ظاهر می گردد و بدین ترتیب می توان از آن ها استفاده نمود.

- محیط کاری جذاب و ساده
از مواردی که شاید کاربران را بیشتر از هر قابلیت دیگری به سوی یک مرورگر جذب می کند ظاهر جذاب و زیبای آن است. بی شک به دلیل محیط استثنایی این مرورگر کار با آن بسیار لذت بخش خواهد بود و به هیچ وجه خشکی دیگر مرورگر ها را نخواهد داشت. علاوه بر آن نیز نحوه کارکرد این مرورگر بسیار آسان می باشد و هر کاربری با هر سطح دانشی می تواند از آن بهره بگیرد و در این راه به مشکلی بر نخواهد خورد.

- قابلیت بلوکه کردن Pop-Up و دیگر مندرجات
به هنگام کار با اینترنت به طور حتم با تبلیغات شرکت های مختلف بر روی وب سایت ها به صورت صفحات Pop-Up مواجه شده اید. این تبلیغات در بیشتر موارد گرافیکی بوده و باعث کاهش سرعت اینترنت شما می گردند و علاوه بر آن به این دلیل که بدون درخواست ما به نمایش در می آیند موجب ناراحتی می گردند.بدین ترتیب می توان با بهره گیری از این مرورگر از نمایش این صفحات تبلیغاتی جلوگیری نمود. همچنین توسط این مرورگر می توان از نمایش یکسری از مندرجات درون وب سایت ها نیز جلوگیری به عمل آورد که این مندرجات می توانند شامل فعالیت های کدهای جاوا اسکریپت و همچنین پلاگین ها و دیگر موارد باشد.

- قابلیت AutoFill
از عواملی که شاید سهم زیادی در محبوبیت این مرورگر اینترنتی دارد می توان به قابلیت AutoFill اشاره نمود. با استفاده از این امکان می توان در هنگام پر کردن فرم های مختلف در وقت صرفه جویی نمود. به این ترتیب که اگر شما این قابلیت را در مرورگر خود فعال نمایید در هر بار پر کردن فرم ها بر روی سایت های مختلف دیگر لازم نیست تا تمامی اطلاعات خود را یک بار در آن فرم ها درج نمایید و با به کارگیری این ابزار می توانید فرآیندی را بوجود آورید که فرم ها خود کامل گردند و نیازی به پر کردن دوباره آن ها نباشد. همچنین در این مرورگر قابلیت پر کردن فرم ها را می توان در قبال رمزهای عبور نیز عملی نمود.

- موتورهای جست وجو گر
با استفاده از این مرورگر دیگر لازم نیست تا برای جست وجو در موتورهای جست وجوگر (Search Engine) به آن سایت ها مراجعه نمایید و پس از آن اقدام به جست وجو کنید. در داخل این مرورگر قسمتی تعبیه شده است که به شما این امکان را می دهد تا از میان دو موتور جست وجوگر Yahoo! و Google یکی را به عنوان موتور جست وجوی مورد نظر انتخاب نمایید و پس از آن بدون آن که به وب سایت آن ها بروید به جست وجو بپردازید.

- نمایش فایل های PDF
مرورگر Apple Safari امکانی را فراهم میاورد تا به هنگام برخورد با یک فایل PDF بتوانید آن را در مرورگر به نمایش در بیاورید و از آن بهره بگیرید. بدون آن که از نرم افزارهای مربوطه برای نمایش آن استفاده نمایید.


> حال به بیان نقاط ضعف و مشکلات این مرورگر می پردازیم. موارد زیر از جمله مشکلات این مرورگر می باشند:

- عدم پشتیبانی از Skin
از مواردی که شاید به عنوان یک نقص اصلی این مرورگر قلمداد می گردد عدم پذیرش Skin برای مرورگر می باشد. بدون شک محیط اولیه نرم افزار بسیار جذاب می باشد و کار کردن با آن نیز در عین راحتی لذت بخش می باشد و از این نقطه قوت نرم افزار نیز نمی توان چشم پوشی کرد اما در استفاده طولانی مدت محیط این نرم افزار تکراری می گردد و با توجه به امکانات این مرورگر امکان تعویض Skin وجود ندارد و بدین ترتیب کاربر می بایست یک Skin واحد را تحمل نمیاد.

- عدم تجهیز به امکانات کاربردی
به طور حتم کاربری که با مرورگرهای زیادی دست و پنجه نرم کرده باشد تفاوت های میان مرورگرها را به خوبی درک می کند. برای مثال اگر شما درگذشته کاربر مرورگر Firefox بوده باشید به هنگام کارکرد با مرورگر Apple Safari فقدان بسیاری از امکانات را احساس خواهید کرد. از جمله آن ها می توان وجود Extension های بسیار حرفه ای در مرورگر Firefox را برشمرد که فقدان آن ها به هنگام کار با مرورگر Apple Safari کاملا محسوس است. عدم بهره گیری از Extension های کاربردی و حرفه ای در مرورگر Safari کاربران را تا حدودی آزار می دهد و در هنگام نیاز آن ها را با مشکل مواجه می کند. بدین ترتیب می توان مهم ترین ضعف این مرورگر را در مقایسه با Firefox عدم پشتیبانی از Extension ها برشمرد که خود باعث محدود شدن فعالیت در این مرورگر می گردد و می تواند بسیاری از علاقه مندان خود را از ادامه کار با آن مایوس کند.

Extension: در مرورگر فایرفاکس مندرجاتی با نام Extension وجود دارد که توسط برنامه نویسان از سرتاسر جهان عرضه می گردد و با نصب آن ها از طریق وب سایت رسمی مرورگر Firefox یکسری امکانات با قابلیت های مختلف به مرورگر افزوده می گردد و به طور کل می توان محبوبیت مرورگر Firefox را بهره گیری از این دسته از امکانات به حساب آورد.

- نمایش مصنوعی مندرجات
به هنگام تغییر محیط کاری خود از یک مرورگر به مرورگر Apple Safari می توان تغییرات زیادی را در نحوه نمایش صفحات وب احساس نمود که مندرجات درون وب سایت ها را که بخش عمده آن متن ها را تحت تاثیر قرار می دهد با یک حالت مصنوعی به نمایش در می آورد که در مقایسه با دیگر مرورگر ها به طور کامل متفاوت می باشد و در مواردی مورد پسند کاربران نمی باشد.

- نحوه Cache کردن صفحات
مرورگرهای مختلف هر کدام به نحوی صفحات را Cache می کنند و نمی توان معیار مناسبی را برای سنجش آن ها و فرآیند مقایسه بین آن ها مطرح نمود و بیشتر می توان نحوه Cache کردن صفحات را بنا به سلیقه افراد برگزید اما در اغلب موارد مرورگر Apple Safari در ابتدا تمام صفحه را Cache می کند و بعد از آن وب سایت Cache شده را نمایش می دهد. در مرورگر Firefox مندرجات بر اساس مقدار اطلاعات Cache شده نمایش داده می شود و تا حدی که اطلاعات از اینترنت Cache شده است به همان میزان نیز اطلاعات به نمایش در می آید. در مرورگر Maxthon نیز در ابتدا تمام وب سایت به همراه تمامی متن ها به نمایش در می آید و پس از آن مرورگر به فرآیند Cache کردن عکس ها و دیگر موارد می پردازد. در نظر نگارنده نحوه Cache کردن مرورگر Maxthon در مقایسه با دیگر مرورگر ها از برتری نسبی برخوردار است و می توان این مرورگر را از این لحاظ بر دیگر مرورگر ها برتری داد.

Cache کردن : به ذخیره یک کپی از اطلاعات دریافت شده از اینترنت توسط مرورگرهای اینترنتی Cache کردن صفحات توسط مرورگر گفته می شود.

دانلود با حجم ۱۸.۶ مگابایت 

منبع:   kamyabonline

پی نوشت : من همین الان دارم با safari این پست رو می ذارم . فقط که یک چیز می توانم بگم آنم اینه که safari واقعا زیباست .

۲۹ اسفند ۱۳۸۶

دل نوشته اي در اين آخر سالي !! يا اول سالي



سلام سلام سلام ( خيلي سلام ، به اندازه دفعاتي که به اينجا آمديد و من سلام نکردم )
عيدتون مبارک .
ببخشيد خانه تکاني من کمي دير شد ، آخه خودت که دستت تو کاره ( خريد شب عيد و ترافيک هاش و ديگه آخريش هم چهارشنبه سوري بود ديگه !!!!
اين رو ول کن و بيا وسط : ( دست دست ...)

عيد اومد خونه تکوني کن دلتو / گردگيري کن عکس پدر مادر تو / آب پاشي کن دور و بر منزل تو / ايروني باش بالا نگه دارسرتو

( خواهشا از اين که عاميانه نوشتم از من ناراحت نشويد چون اين شعر منو مي بره به يکي از بهترين دوران زندگيم ......)
( پسر سنگين باش )
خوب در هر صورتي که بود با سعي و تلاش و عرق جوين و از اين حرف هاي دوست گلم راديکال دو و کمي هم خودم ، من هم اين شب عيديخانه ام رو تکاندم آن هم اساسي .
اين سال موش هم براي من اولش خوب بود اصلا فکرشو هم نمي کردم اين پست اينقدر مورد لطف دوستان قرار بگيره ( مسخره نکن آقا )
يک سال ديگه هم گذشت به سرعت برق و باد .
نمي خواهم شب عيدتون رو با حرف هاي دل گير خراب کنم . فقط مي گم که اين سال براي من سال خوبي نبود و با پستي و بلندي هاي
زيادي روبرو شدم . اما به جاش فکر مي کنم واقعا يک سال بزرگ تر شدم ( اگه خدا قبول کنه !! D: )

يکي از آن چيزي هايي که باعث شد دلم بگيره اين بود که چرا بزرگان وبلاگستان و ... هيچ وقت به خودشون زحمت نمي دن و به جاي
راه اندازه اي کار هاي گروهي و مسابقه هاي بي مزه ، بيانو دست تازه کار ها ( مثل خودم ) رو بگيرن
( حالا چطورش بماند برا بعد ) باز دم راديکال دو گرم
در آخر با تشکر از دوستاني که در اين سال مرا ياري کردند ( راديکال دو و کشوري و.....) سالي خوب و خوش را براي شما و
خانواده محترمتان آرزومندم ( چه کليشه اي شد D: )
پي نوشت : من در طول اي چندين سالي که با اين دهکده جهاني آشنا شدم در کلاب هاي زيادي عضو شدم که هيچ کدام جالب نبودند
ولي تازگي يک گروه راه افتاده که بچه هاي خيلي با حالي داره به شما توصيه مي کنم که عضو شويد ( پرسي کلاب )

اميدوارم که از ورورد به بلاگ من پشيمان نشده باشيد و مرا در اين راه همراهي کنيد ( rss )

۲۸ اسفند ۱۳۸۶

نوروز6

نوروز اول
در ديد و بازديدهاي نوروزي رسم است که نخست به خانهً کساني بروند که " نوروز اول " در گذشت عضوي از آن خانواده است. خانواده هاي سوگوار افزون بر سومين، هفتمين و چهلمين روز، که بيشتر در مسجد برگزار مي شود، نخستين نوروز که ممکن است بيش از يازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه مي نشـينند. و در اين روز است که خانواده هاي خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران در مي آورند. جلسه هاي " نوروز اول " که جنبهً نمادين دارد، در عين حال از فضاي ديد و بازديدهاي نوروزي برخوردار است. و ديدارکنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمي گويند، بلکه براي آنان " آرزوي شادماني " مي کنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـيشتر در شهرهايي برگزار ميشود که آخرين روز اسفند را به عنوان ياد بود درگذ شتگان سال سوگواري نکنند.

هديه نوروزي، يا عيدي
هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است، کتابهاي تاريخي از پـيشکش ها و بخشش هاي نوروزي - پـيش از اسلام و بعد از اسلام - خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزيران، دبـيران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ويژه کودکان.

رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشکر در ايران، روز نوروز يافت شد، پـيش از آن کسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني اي ديد که از آن کمي به بيرون تراوش کرده، چون ديد شيرين است، امر کرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبريک به يکديگر شکر هديه کردند، و در مهرگان نيز تکرار کردند، و هديه دادن رسم شد.

پـيشکشي رعيت ( تاجر، صنعتگر، کشاورز) و حاکمان ولايت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشي از باج و خراج و ماليات سالانه بود که - گفته يا نگفته - به آن متعـهد بودند. و " خزانه " کشور از آن آبادان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : پادشاهان ساساني آنچه را که پنج روز عيد ( به ترتيب؛ اعيان، دهقانان، سپاهيان، خاصان و خادمان ) هديه آورده بودند، روز ششم امر به احضار مي کرد و هر چه قابل خزانه بود نگه مي داشت، و آنچه مي خواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند مي بخشـيد.

کمپر، سياح دوره صفوي، از هديه هاي حاکمان و ثروتمندان محلي، که براي شاه سليمان مي آوردند، به عنوان " سومين رقم بودجه دربار " ياد مي کند. تاورنيه هديهً يکي از حاکمان را به پادشاه " ده هزار اشرافي " ذکر کرده، و شاردن هديه هاي به پادشاه را حدود 2 ميليون فرانک تخمين ميزند. " درو ويل " مي نويسد : اين هديه هاي نوروزي علاوه بر طلا، جواهر و سکه هاي زر، عبارت از اسب هاي اصيل، جنگ افزار، پارچه هاي گران بها و شال هاي کشمير و پوست هاي ممتاز و قـند و قهوه و چاي و مربا است.

در کتابهاي تاريخي و ادبي، بـيش از همه از هديه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هديه اي که، بنا بر رسم، براي سرودن قصيده ها و مديحه هاي نوروزي داده مي شد. هديه به شاعران در جشن نوروز که انگيزه و وسيله اي براي سرودن شعر و مديحه بود، در واقع نوعي حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار مي رفت. از جمله بيهقي مي نويسد : روز پنج شنبه هجدهم ماه جمادي الاخري، امير ( سلطان مسعـود ) به جشن نوروز به نشست، و هديه ها بسيار آورده بودند، و تکليف بسيار رفت و شعر شنود از شاعران که شادکام بود، در اين روزگار زمستان و فارغ دل، و فترتي نيفتاد و خلعت فرمود، و مطربان را نيز فرمود، و مسعـودي شاعر را شفاعت کردند، سيصد دينار فرمود.

اين بخشش ها گاه به اندازه اي بود که مي توانست شاعري را توانگر سازد : گويند روز نوروزي، جهت خالدبن برمک وزير، کاسه ها از زر و نقره هديه آورده بودند. يکي از شاعران عرب در اين باره شعري سرود و به اين موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اواني زر و نقره بود به آن شاعر بخشيد. چون اعتبار کردند، مالي عظيم بود و شاعر از آن توانگر شد.

رسم و ضابطه پـيشکش هاي سنگين بها به پادشاهان و حاکمان تا دوره مشروطيت رايج بود. برقراري ماليات ها و الزام به پرداخت هاي منظم و حساب شده، پـيشکش هاي باج و خراج گونه را به مقدار زيادي از اعتبار انداخت. ولي دادن عيدي و هديه به ويژه از طرف مقام بالا تر ( منزلتي، اقتصادي و سني ) از رسم ها و آيـين هاي ديرين فرهنگ ماست. امروز رسم عيدي دادن به جوانان و کودکان در خانواده، به کسان کم درآمد و خدمتگزاران در محيط کار، به رفتگر، به نامه رسان و ... در عين حال نوعي جبران زحمت و انـتـظار خدمت است. عيدي هاي امروز بيشتر به صورت نقد و اسکناس نو است. بانک ها پـيش بـيني تهيهً " اسکناس نو " کرده، و در اختيار مشتريان مي گذارند. در جامعـه کشاورزي، روستايي و عشايري، در گذشته اي نه چندان دور، پـيشکش هاي نوروزي فراورده هاي محلي بود و بخشش ها، کالا و فراورده غير محلي.

هد يه دادن ها، ک به مناسبت هايي، چون عيد، موفقيت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ (در برخي شهرها، به ويژه جامعـهً عشيره اي رسم است که براي خانواده متوفا غذا، گوسفند، برنج و ... مي برند) و .. است، به ويژه در خانواده هاي سنتي، داراي اهميت و مفهومي در خور توجه است (که خود پژوهش و گفتاري جداگانه مي طلبد). هر چند که چند سالي است واژهً فرانسوي " کادو " براي هديه هايي چون ره آورد ( سوغات )، چشم روشني، مبارک باد، جاي خالي پا و ... به کار مي رود، ولي اهميت، کيفـيت و کميت هر يک متمايز است. البته اين باور وجود دارد که گرفتن عيدي از دست کسان مورد احترام ( از نظر سني، منزلتي، خويشاوندي، علمي، نسبي و ...) تبرک، داراي شگون و " دست لا ف " است.

کارت تبريک عيد
تبريک گفتن عيد و جشن نوروز، در نامه هايي که از شهري به شهر ديگر فرستاده مي شد، رسمي کهن است. در برخي از منشآت و کتابهاي ترسل و نامه نگاري نمونه هايي آمده است، ولي با رواج چاپ، فرستادن " کارت تبريک عيد " که با مضمون ها و رنگهاي گونه گون تهيه و در دسترس قرار گرفته، وارد فرهنگ ما شده است. با کم شدن ديد و بازديدها - به علت هايي که در پـيش ياد شد - فرستادن کارت تبريک رونق بـيشتري يافته است.

چهاردهم فروردين
در واقع آغاز کار و فعاليت هاي " سال نو " از چهاردهم فروردين است. دبستان ها، دبـيرستان ها و دانشگاه ها از اين روز آغاز مي شود. مسافرت رفتن پـيش از سيزده را باور عاميانه نحس مي داند. کوچ بسياري از عشاير از چهاردهم فروردين است. تـقسيم آب کشاورزي، در برخي از روستاها و بسياري از فعـاليت هاي ديگر، از چهاردهم فروردين شکل مي گيرد.

باورهاي عاميانه
رفتارها و گفتارهاي هنگام سال تحويل و روز نوروز، به باور عاميانه، مي تواند اثري خوب يا بد براي تمام روزهاي سال داشته باشد. برخي از اين باورها را در کتابهاي تاريخي نيز مي يابـيم، و بسياري ديگر باورهاي شفاهي است، و در شمار فولکلور جامعـه است که در خانواده ها به ارث رسيده است :

- کسي که در هنگام سال تحويل و روز نوروز لباس نو بـپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود.

- موقع سال تحويل از اندوه و غم فرار کنيد، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.

- روز نوروز دوا نخوريد بد يمن است.

- هر کس در بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، شکر بچشد و با روغن زيتون تن خود را چرب کند، در همهً سال از بلاها سالم خواهد ماند.

- هر کس بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند از هر دردي شفا يايد.

- کساني که مرده اند، سالي يکبار، هنگام نوروز، " فروهر " آنها به خانه بر مي گردد. پس بايد خانه را تميز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن کندر و عود ) بوي خوش کرد.

- کسي که روز نوروز گريه کند، تا پايان سال اندوه او را رها نمي کند.

- روز نوروز بايد يک نفر " خوش قدم " اول وارد خانه شود. زنان خوش قدم نيستـند.

- اگر قصد مسافرت داريد پـيش از سيزده سفر نکنيد. روز چهاردهم سفر کردن خير است.

- روز سيزده کار کردن نحس است.

دکتر محمود روح الاميني

پی نوشت :
 من به عنوان یک ایرانی وظیفه خودم می دانستم که تا جایی که می توانم نوروز رو به ایرانیان و دیگر مردم دنیا بشناسانم . امیدوارم لذت برده باشید . نوروزتان مبارک


نوروز 5

پوشيدن لباس نو
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي - به ويژه براي کودکان - رسمي در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و اميران در جشن نوروز، براي نو پوشاندن کارگزاران و زير دستان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : " رسم ملوک خراسان اين است که در اين موسم به سپاهيان خود لباس بهاري و تابستاني مي دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشيدن هاي نوروزي فراوان ياد کرده اند. و براي اين باور است که در وقف نامهً حاجي شفيع ابريشمي زنجاني آمده است :هر سال شب هاي عيد نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عوايد موقوفه تهيه و به اطفال يتيم تحويل شود.

سفرنامه نويسان دوره صفويه و قاجاريه، در شرح و وصف جشن هاي نوروزي، از لباس هاي فاخر مردم فراوان ياد کرده اند. خريد لباس نو و برخي وسيله هاي فرسوده اي که به مناسبت نوروز نياز به " نو " ساختن دارد، رقم عمدهً هزينه هاي فصلي - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکيل ميدهد. بسياري از خانواده ها که در سوگ يکي از نزديکان لباس سياه پوشيده اند، به مناسبت نوروز، به ويژه هنگام سال تحويل، لباسي ديگر ميـپوشند. کساني که به هر علت لباس نو ندارند، مي کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پيراهن - در هنگام سال تحويل، نو بـپوشند.

در گذشته که فروشگاه ها و بازارهاي فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خياط ها سفارش مي دادند، نوبت هاي دوخت و کار شبانه روزي خياطان يکي از دشواري هاي خانواده ها بود. اگر در روزهاي پيش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان هاي نيکوکاري رسم است که براي کودکان نيازمند لباس تهيه کنند، اين کار نيک پيش از آنکه براي کمک و همراهي باشد، براي لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است.

اين باور کهن را در نوشته ها، توصيه ها و توصيف هاي نوروزي، همواره مي بـينيم که : از طبـيعت پـيروي کنيم، از درختان ياد بگيريم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشيم، که شگون شادماني و آرامش است.

خوراک هاي نوروزي
در کتاب ها و سند هاي تاريخي و ادبي کهن، به ندرت از خوراکي هايي که ويژه جشن نوروز (يا جشن هاي ديگر) باشد سخن رفته است. نويسندگان و مورخان بحث از " خوردني " ها را، شايد، پـيش پا افتاده، نازيبا و يا بديهي مي دانستند. در کتاب هاي قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف هاي دقيق، به شعر و نثر، دربارهً نوروز و مهرگان و جشن ها و آيـين هاي ديگر کم نيست، ولي از نوع و ويژگي خوراک هاي جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و اميران و نه در خانه هاي عامهً مردم، سخني نرفته است.

در مقاله ها و پژوهش هايي که در اين هفتاد و پنج ساله اخير درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردني هاي سفره هفت سين، گاه از غذاهاي ويژه شب پيش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده هاي سنتي شهرها و منطقه هاي مختلف ياد شده است. خوراکي هايي که با ويژگي هاي اقليمي و نوع فراورده هاي هر منطقه هماهنگي داشت، و در عين حال بهترين و کمياب ترين غذاي منطقه بود؛ و همه قشرهاي اجتماعي - فقيران نيز - ميکوشند که در اين روزها، براي فراهم آوردن غذاي بهتر، گشاده دستي کنند و به گفتهً ابوريحان:"اين عيدها، يکي از اسبابي است که تنگي روزي فقيران را به زندگي فراخ مبدل مي سازد ".

امروز در تهران و برخي شهرهاي مرکزي ايران، سبزي پلو ماهي خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شايد بتوان گفت که غذاي خاص نوروز در اين منطقه است. " پلو " در شهرهاي مرکزي و کويري ايران ( مي توان گفت غير از گيلان و مازندران در همهً شهرهاي ايران ) تا چندي پـيش غذاي جشن ها، غذاي مهماني و نشانه رفاه و ثروتمندي بود. و اين " بهترين " غذا، خوراک خاص همهً مردم - فقير و غني - در شب نوروز بود. اگر نيک مردي در صد و پنج سال پـيش در استرک کاشان، ملکي را وقف مي کند که از درآمد آن " همه ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرک، وضيع و شريف، ذکور و اناث، صغير و کبـير، بالسويه برسانند "، بي گمان به اين نيت بوده، که در شب نوروز سفرهً هيچ کس بي " پلو " نباشد.

با پـيدايش و گسترش رسانه هاي گروهي صنعتي امروز چون روزنامه ها، راديو و تلويزيون، و وجود برنامه هاي گونه گون در معرفي جشن ها و آيـين هاي کهن، نوعي يکنواختي در فراهم آوردن وسيله ها و برگزاري مراسم، در همهً شهرها و استان ها به وجود آمده است. بي گمان تبليغات مؤسسه هاي توليد کننده کالاها نيز عاملي موثر در اين يکنواختي هاست.

ديد و بازديد نوروزي، يا عيد ديدني
از جمله آيـين هاي نوروزي، ديد و بازديد، يا " عيد ديدني " است. رسم است که روز نوروز، نخست به ديدن بزرگان فاميل، طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب هاي تاريخي و ادبي، تـنها از عيد ديدني هاي رسمي دربارها و اميران و رئـيسان خبر مي دهند. رسمي که هنوز هم خبرگزاري ها و رسانه ها، به آن بسنده مي کنند. " ديدن" هاي نوروزي که ناگزير " بازديد " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، که تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين ( و مي گويند تا آخر فروردين ) بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در کوي و محله - به ويژه در شهرهاي کوچک - هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب گذشته، به ويژه براي کساني که نمي توانند کار روزانه را تعـطيل کنند، ادامه دارد.

تا زماني که "مسافرت هاي نوروزي" رسم نشده بود، در شهرها و محله هايي که آشنايي هاي شغـلي و همسايگي و " روابط چهره به چهره " جايي داشت، ديد و بازديد هاي نوروزي، وظيفه اي بـيش و کم الزامي به شمار مي رفت. و چه بسا آشناياني بودند - و هستـند - که فقط سالي يک بار، آن هم در ديد و بازديد هاي نوروزي، به خانهً يکديگر مي روند. به ياد دارم که در کرمان، در بـين زردشتيان، هنگامي که کسي از دوست و آشنايش گله مي کرد که چرا بديدنش نمي آيد، اين جمله مي گفت : " اگر با هم قهر هم بوديم، دست کم سالي يک بار به خانهً هم مي آمديم " و چه بسيار کدورت ها و رنجشن هاي خانوادگي و خويشاوندي که به يـُمن ديد و بازديد هاي نوروزي برطرف شده و مي شود.

گسترش شهرها، ازدياد جمعـيت، پراکندگي خانواده هاي سنتي، محدوديت هاي شغلي و نيز فرهنگ آپارتمان نشيني، از عامل هايي است که ديد و بازديد هاي نوروزي را کاهش داد. و بر اثر اين دشواري ها و محدوديت هاي زماني، بسياري از خانواده هايي هم که به مسافرت نمي روند، براي ديد و بازديدهاي نوروزي، از پـيش زماني را معـين مي کنند.

کتاب تذکره صفويه کرمان که گزارشي از رويدادهاي سال هاي 1063 تا 1104 است، " شرح وقايع " هر سال را، با اين که محاسبهً ماه و سال بر اساس تقويم قمري است، از برگزاري جشن ها، رسم ها، و آيـين هاي نوروزي، در دستگاه حکومتي آغاز مي کند، از جمله : حاکم و وزير و آصف حميده سير، در نوروز آن سال (1080 قمري) که مصادف با 15 شوال بود، در باغ نظر به عيش و خرمي گذرانده، علما و صلحا وشعرا را به صلات گرانمايه خرسند گردانيد (...) و دستار خواهان گسترده، اقسام طعام نزد خاص و عام کشيد. روز ديگر به ديدن اعزه ولايت رفته، دو سه روز هم چنين ديدن مردم مي نمودند، و بعد از آن هر روزه به ازاء ضيافت نوروزي، هنگامه تير اندازي گرم بود. تماشاي " جنگ گاو و قوچ " نيز در اين دوره از آيـين هاي نوروزي بود : روز نوروز سال 1101 که در 7 جمادي الثاني واقع بود، طرف عصر وزير به اتفاق ( ... ) در صحراي موًيدي ( در قسمت شمال شهر فعلي کرمان ) جنگ گاو و قوچ طرح انداخته، بعد از آن اسب دواني کرده، از حضور دوستان جناني خرمي، و به مقـتـضاي وقت کامراني مي نمودند.

نوروز 4

روزهاي مردگان و پنجشنبه آخر سال
يکي از آيـين هاي کهن پـيش از نوروز ياد کردن از مردگان است که به اين مناسبت به گورستان مي روند و خوراک مي برند و به ديگران مي دهند. زردشـتيان معـتـقدند که : " روان و فروهر مردگان، هيچ گاه کسي را که بوي تعلق داشت فراموش نمي کند و هر سال هنگام جشن فروردين به خانه و کاشانه خود برمي گردند ".

در روزهاي پنجه، از جمله رسم ها، تهيه کردن غذا، آيـيني مذهبي بوده، ابوريحان مي نويسد: ... و گبرکان در اين پنج روز خورش و شراب نهند، روان هاي مردگان را و همي گويند، که جان مرده بيايد و آن غذا گيرد. غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است؛ از خوارزم تا فارس : خوارزميان پنج روز آخر اسفند و پنج روز ديگري که در پي آن است و ملحق به اين ماه مانند اهالي فارس، در روزهاي فروردگان براي ارواح مردگان در گورستان غذا مي گذارند.

يکي از صورت هاي برجا ماندهً اين رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ويژه خانواده هايي که در طول سال عضوي را از دست داده اند. رفتن به زيارتگاه ها و " زيارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نيز، روز پـيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال - رسمي عام است. در اين روز، خانواده ها خوراک ( پلو خورش )، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديکان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي کنند. در برخي از شهرهاي ايران، روز پيش از عيد، خانواده هاي عزادار، از خويشان و نزديکان با غذا و حلوا پذيرايي مي کنند و در سر مزار جمع مي شوند. و نيز رسم است که ايرانيان شيعه، در موقع سال تحويل، به زيارت قبر امامان و امامزادگان ميروند.

خانه تکاني
اصطلاح " خانه تکاني " را بيشتر در مورد شستن، تميز کردن، نو خريدن، تعمير کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسيدن نوروز، به کار مي برند. در اين خانه تکاني، که سه تا چهار هفته طول مي کشد، بايستي تمامي ابزارها و وسيله هايي که در خانه است، جا به جا، تميز، تعـمير و معاينه شده و دوباره به جاي خود قرار گيرد. برخي از ابزارهاي سنگين وزن، يا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسيله هاي ديگر، فقط سالي يک بار، آن هم در خانه تکاني نوروزي، جا به جا و تميز مي شود. در برخي از شهرهاي آذربايجان نخستين چهارشنبهً ماه اسفند ( چهارشنبه موله) به شستن و تميز کردن فرش هاي خانه اختصاص دارد.

خانه تکاني امسال، در خانه تکاني شهر نيز سرايت کرد : مسئـول خدمات شهري شهرداري تهران در مصاحبه اي گفت : از آن جا که ايراني ها براساس يک سنت حسنه همه ساله در واپسين روزهاي سال اقدام به نظافت و پاکيزه گي منازل خود مي کنند، شهرداري تهران نيز براي دستيابي به شهري پاکيزه و تميز همگام و همراه با مردم، نسبت به لکه گيري گذرگاه ها و جمع آوري نخاله ها و ضايعات شهري در مناطق بيست گانه شهرداري تهران اقدام مي کند.

کاشتن سبزه
اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عيد " به صورت نمادين و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بين همهً خانواده ها مرسوم است.

در ايران کهن، " بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، کاجيله ( گياهي است از تيرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، کنجد، عدس و ماش ميکاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي کندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراکندند ". و ابوريحان نقـل مي کند که : " اين رسم در ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند ".

امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي کارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه بگذارند. در برخي از شهرهاي آذربايجان، سومين چهارشنبه به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.

سفره هفت سين
رسم و باوري کهن است که همهً اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و ... ) نيز زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است.

در برخي از نوشته ها از سفره هفت شين (هفت رويـيدني که با حرف شين آغاز مي شود) سخن رفته و آن را رسمي کهن تر دانسته اند. در ريشه يابي واژهً هفت سين نظرهاي ديگري چون هفت چين ( هفت رويـيدني از کشتزار چيده شده ) و هفت سيني از فراورده هاي کشاورزي نيز بيان شده است. پراکندگي نظرها ممکن است به اين سبب باشد که در کتاب هاي تاريخي و ادبي کهن اشاره اي به هفت سين نشده و از دورهً قاجاريه است که درباره باورها و رفتارها و رسم هاي عاميانهً مردم تحقيق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمي دانيم که آيا پيش از قاآني هم شاعري هفت سين را در شعر خود آورده است؟

سين ساغر بس بود ما را در اين نوروز روز گو نباشد هفت سين رندان دُرد آشام را

ميرزاده عشقي نيز در " نوروزي نامه " در اسلامبول در مسمطي براي آگاهي مردم آن ديار سروده :

همه ايرانيان نوروز را از ياد بود کي

بپا سازند از مازندران تا شوش و ملک ري

بساط هفت سين چينند و بنشينند دور وي