۳۰ آذر ۱۳۸۶

یک مشکل

در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن

 

                                    تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردنست

 

سلام . امروز میخواهم در مورد چیزی بنویسم که مدت طولانی است فکرم رو به خودش مشغول کرده . چرا ما آدما یا بهتره اختصاصی تر حرف بزنم من بعضی حرف ها را به موقع و به جا نمی گم نمی دانم چه طور منظورم را بیان کنم . مثلا بعضی وقت ها به موقع نه یا بله گفتن باعث می شه زندگی ما عوض شه اما چرا به موقع نمی گم .

یک گروهی هستند که یک مدتی است به من پیله کردند که به آن ها بپیوندم و چون من به موقع نه نگفتم هنوز باید حرف های آن ها را تحمل کنم.

از ان طرف چند وقت پیش تو اتوبوس برگشت از پرند با یکی چشم تو چشم شدم ( شده تا حالا با کسی از طریق چشم و نگاه حرف بزنید ؟ ) ( البته فکر کنم این خاصیت نسل منه چون فوتبالیستا و سوباسا را همه ما می دیدم و آموزش دیدم که با چشم حرف بزنیم ) هر دم از ته دل می گفتیم آری ولی هیچ کدام حرفی نزدیم طبق دلایلی که نمی توانم بگم به شدت پشیمان شدم که چرا داد نزدم و نگفتم بله .

البته این ها مثل ها یی بودند برای اینکه بتوانم منظورم را بهتر به شما انتقال بدم چون اصولا در تفهیم مفاهیم به دیگران مشکل دارم .

 

نظر شما چیه ؟ آیا تا به حال شده از به موقع نه یا بله گفتن خود به شدت پشیمان شوید ولی زمان دیگر گذشته ؟

 

* یکی از دوستانم چند وقت پیش 2 تا پیامک ( یا همان SMS خودمان یا به قول دوستان الت تماسولی ما ) فرستاد که با حال بود :

 

1.رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیره باران بماند .

 

2.زندگی مثله یک جاده تو یک دشته قشنگه تمام لذت رو از مناظره هاش ببرید چون ته این جاده یک تابلو نصب شده که روش نوشته

: دور زدن ممنوع

 

بای

 

*** نظر یادت نره ***

 

یک توضیح

من دیروز به سرم زد و Tittle بلاگم رو عوض کردم واز واژه منحوس و دور از ذهن Entertainment  به واژه فارسی و خوش ساخت وخوش آهنگ و هزار و یک چیز دیگر یعنی  سیاوش  تغییر پیدا کرد .

چون من عاشق اسم سیاوش هستم . شاید بگویید چقدر خودخواه هستی ولی خوب درست نمی دانم شایدم باشم .

دوستانی که نمی دانم باید آن ها را دوست صمیمی بخوانم یا دشمن دوستنما ( تو مایه های تماشاچی نما ) از من انتقاد کردند و من را عقده ای خواندند و گفتند که چرا اینقدر  می گی دانشجویی ولی راستشو بخواهین فکر می کنم واقعا هم جای غرور داره حالا قبول دارم دانشگاه پرند چیزه مالی نیست ولی خوب حرف خاصی ندارم واسه جواب دادن به آن ها . آگه شما چیزی به فکرتان میره بگویید تا بهشون بگم .

 

* پی نوشت : من از قالبم خیته شدم شما را نمی دانم اگر کسی قالب قشنگ واسه بلاگر داره خواهشا معرفی کنه متشکر می شم .

مشخصات فنی WiBro

               2/3-2/4 GHz

باند فرکانسی

 
                    10MHz پهنای باند کانال  
                 OFDMA مالتی پلکسینگ  
                   TDD    داپلکسینگ  
        تا 60 کیلومتر بر ساعت تحرک پذیری  
      3Mpbs for everyuser Down Link نرخ انتقال داده
        1Mpbs for everyuser Up Link نرخ انتقال داده
کمتر از 150 میلی ثانیه زمان Hand Over  
                    100 متر پیکو سلول گستره سلول
                     400متر میکرو سلول گستره سلول
                    1 کیلومتر میکرو سلول گستره سلول

WiBro

سرویس  WiBro(wireless broadband )  یک سرویس اینترنت بدون سیم باند وسیع است که توسط کره جنوبی در فوریه  2002  راه اندازی شد. دولت این کشور پهنای باند  100MHz  را در فرکانس  3/2  گیگاهرتز به این سرویس اختصاص داد. در اواخر سال  2004  نیز استاندارد های ان به وسیله اتحادیه فن اوری ارتباطات کره  (TTA)  تدوین شد.این سرویس به زبانی نسخه ای از استاندارد  IEEE802.16e  است.

ایستگاه پایه  WiBro  با ارایه نرخ انتقال داده ای بین  30 تا 50  مگابایت بر ثانیه در محدوده  1 تا 5  کیلومتر امکان استفاده کاربران از اینترنت را فراهم می کند. از ویژگی های دیگر این سرویس امکان جابجایی در حین دسترسی است.

۲۹ آذر ۱۳۸۶

evanescence ( Lithium

Lithium, don't want to lock me up inside.
Lithium, don't want to forget how it feels without...
Lithium, I want to stay in love with my sorrow.
Oh, but God, I want to let it go.

Come to bed, don't make me sleep alone.
Couldn't hide the emptiness, you let it show.
Never wanted it to be so cold.
Just didn't drink enough to say you love me.

I can't hold on to me,
Wonder what's wrong with me.

Lithium, don't want to lock me up inside.
Lithium, don't want to forget how it feels without...
Lithium, I want to stay in love with my sorrow.

Don't want to let it lay me down this time.
Drown my will to fly.
Here in the darkness I know myself.
Can't break free until I let it go.
Let me go.

Darling, I forgive you after all.
Anything is better than to be alone.
And in the end I guess I had to fall.
Always find my place among the ashes.

I can't hold on to me,
Wonder what's wrong with me.

Lithium, don't want to lock me up inside.
Lithium, don't want to forget how it feels without...
Lithium, ...stay in love with my sorrow.
I'm gonna let it go

 

If you wanna listen lithium go to this site

 

====>Video

"اهنگ" one song of evanescence

"Bring Me To Life"


How can you see into my eyes like open doors
Leading you down into my core
Where I've become so numb without a soul my spirit sleeping somewhere cold
Until you find it there and lead it back home wake me up inside
Wake me up inside
Call my name and save me from the dark
Bid my blood to run
Before I come undone
Save me from the nothing I've become

Now that I know what I'm without
You can't just leave me
Breathe into me and make me real
Bring me to life

Wake me up inside
Wake me up inside
Call my name and save me from the dark
Bid my blood to run
Before I come undone
Save me from the nothing I've become
Bring me to life

Frozen inside without your touch without your love darling only you are the life among the dead

All this time I can't believe I couldn't see
Kept in the dark but you were there in front of me
I've been sleeping a thousand years it seems
Got to open my eyes to everything
Without a thought without a voice without a soul
Don't let me die here
There must be something more
Bring me to life

۲۳ آذر ۱۳۸۶

Profiles WiMAXForum

ویژگی این نمایه ها ان است که گسترده وسیعی از فرکانس ها تا  66  گیگاهرتز,پهنای باند کانالها  ( 1.25تا20مگاهرتز) و کاربردهای ( ( LOS,NLOS,P2MP,P2P  را در بر می گیرد.

نمایه های  WiMAXForum  , با توجه به هر یک پارامتر های زیر تعریف می شود:

 

1. باند فرکانسی: در این نمایه ها از دو باند  3.4-3.6GHz و5.725-5.850GHz  استفاده شده است .

 

2. داپلکسینگ: دو انتخاب وجود دارد. داپلکسینگ با تسهیم زمانی  ( TDD)  برای اپراتور هایی که از باند های منفرد یا ازاد (بی نیاز از اخذ مجوز) استفاده می کنند و داپسینگ با تسهیم فرکانسی  ( FDD )  که به  2  کانال نیاز دارد یکی برای بالا سو و دیگری برای پایین سو.

 

3. پهنای باند کانال: پهنای باند کانال تا حد بسیار زیادی به فرکانس های تخصیص یافته توسط رگولاتوری بستگی دارد .

 

4. استانداردIEEE : نمایه هایه مبتنی بر  802.16-2004 از  OFDM  با  256  حامل استفاده می کند . در حالیکه  802.16e از SOFDMA  که تحرک پذیری را نیز پشتیبانی می نماید, بهره می گیرند.

اتحادیه WiMAX

شرکت هایی که در زمینه ساخت نرم افراز و نرم افراز شبکه شهری بی سیم فعالیت می کنند برای اینکه به توانند با فناوری های دیگر شبکه شهری مانند  ADSL  رقابت کنند با هم اتحادیه تشکیل داده اند که WiMAXForum  نام گرفت و اکنون بیش از  400  عضو دارد . وظیفه اصلی  WiMAXForum  , تشویق شرکت های مختلف به استفاده از استاندارد  802.16 IEEE  است که خود ابتدا محصولات این شرکت را تست می کند ودر صورت سازگار بودن انها یک بر چسب   Certified WiMAX  بر روی انها می زند.عضویت شرکت های بزرگی چون  Nokia  ,  Intel  در این اتحادیه که از پشتیبانان سر سخت ان می باشد باعث موفقیت این سازمان شده است .

۲۱ آذر ۱۳۸۶

2) انوع دسترسی در شبکه WiMAX

تغییراتی که در  802.16-2004  اعمال شد بر روی کاربرد های ثابت و تغییر با مکان در باند  11-2GHz  تمرکز داشت. در این استاندارد  مدرلاسیون چند کاربر پشتیبانی می شد که عبارتتند از   OFDM با   256 حامل و  OFDMA  با  2084  حامل . نسخه جدید این استاندارد مدولاسیون  SOFDMA ( Scalable OFDMA )  که تعداد متغییری از حامل ها پشتیبانی می کند , را به کار می گیرد . به علاوه  IEEE802.16e  پشتیبانی قدرتمندی را ازسیستم های چند ورودی –چند خروجی  (MIMO)  و سیستم انتن های تطبیقی  (AAS )  می نماید.

انوع دسترسی در شبکه WiMAX

تعریف ملزومات دسترسی دسترسی/حرکت کاربر Hand OFF 802.16-d 802.16-e

Fixed access

CPEهای برون و درون ساختمانی تک نفره /ایستا ندارد اری اری

Nomadic access

CPEهای برون و درون ساختمانی چند گانه /ایستا ندارد اری اری
Portability لپ تاپ مجهز به PCMCIA یا Mini card چند گانه/حرکت بسیار ارام(راه رفتن) Hard hand Off خیر اری
Simple mobility لپ تاپ مجهز به PCMCIA ویا PDA یا گوشی هوشمند چند گانه /ارام(سرعت پایین اتومبیل) Hard hand Off خیر اری
Full mobility لپ تاپ یا گوشی هوشمند چند گانه/حرکت با سرعت بالا Soft hand off خیر اری

۱۹ آذر ۱۳۸۶

WiMAX

 WiMAX براساس استاندارد    802.16و  Hiper man ( از نظر     EISTمی باشد

.نسخه اخیر از این استاندارد یعنی   IEEE802.16-2004 ( که پیشتر   Revision D یا  802.16d  خوانده می شد) در ژولای  2004  به تصویب رسید.

 IEEE802.16-2004  تنها شامل لایه فیزیکی  PHY  و MAC  می باشد.

بیوگرافی Evanescence

اونسنس (Evanescence) به فارسی معنی به تدریج محو شدن یا محو تدریجی می‌دهد که نام گروه موسیقی راک سنگین است که در سال ۱۹۹۸ شروع به فعالیت کرد. اعضای گروه: Amy lee خواننده ; Ben moody گیتاریست ; John lecompt گیتاریست ; William boyd بیسیست گروه و Terry blasmo عضو جدید.

به جرات می توان گفت یکی از معروفترین و مطرحترین گروه‌هایی که رگه‌هایی از موسیقی Gothic در آنها خودنمایی می کند ، گروه Evanescence می باشد . گروهی که با آلبوم قبلی خود یعنی Fallen در سال ۲۰۰۳ توانست بیش از 18 میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش داشته باشد . Evanescence در سال ۱۹۹۸ در آرکانزاس آمریکا وارد عرصه موسیقی راک شد . تقریبا از نظر نوع و سبک کاری ، Evanescence رو نمی شود جز هیچ کدام از سبکهای مشخص موسیقی گنجاند . در  Label‌های مختلف می  شود سبکهایی متنوعی که به اونها نسبت داده شده است را پیدا کرد :  Gothic Rock ، Alternative Rock ، Nu Metal ، Piano Rock ،   Arena Rock ، Wagnerian Rock و حتی Pop Rock .

Evanescence بوسیله دو نفر شکل گرفت : Amy Lynn Lee ، خواننده‌ اصلی ، آهنگ ساز و نوازندهٔ پیانو ، و Ben Moody لیدگیتاریست و آهنگساز . این دو نفر در یکی از کمپهای جوانان در آرکانزاس با هم آشنا می شوند ، زمانی که امی لی پشت پیانو نشسته بود و به زیبایی آهنگ I’d Do Anything For Love از Meat Loaf رو اجرا میکرد ، توجه بن مودی را به او جلب شده و هسته اصلی تشکیل گروه Evanescence شکل می گیرد . آنها شروع به نوشتن چند آهنگ می کنند . اول از همه آهنگ Solitude توسط امیلی نوشته می شود و Understanding بدست بن مودی . بعد از آن هم Give Unto Me رو امیلی می نویسد و یکی از معروفترین آهنگهای گروه ، My Immortal ، هم توسط بن مودی نوشته می شود . ترانه‌ها و آهنگها به گونه‌ای بود که سبک منحصر بفردی رو به این گروه اختصاص داد : ترکیبی از دید و هنر هر دوی آنها و در عین حال رعایت سلیقه فردیشان . یک مسئله مهم در آن زمان ، اصرار آنها به کار دو نفری بود که همین امر باعث شده بود که گروه برای گسترش خود و عضو گیری ، اقدامی نکند . این مسئله باعث شده بود که گروه نتواند کنسرت و برنامه زنده داشته باشد . گروه مدتی با عنوان Childish Intentions و بعد از آن Stricken فعالیت کرد تا بالاخره اسم خودش رو به Evanescence ، به معنی محو تدریجی ( از ریشه Evanescent هم معنی با Vanishing و Disappearing ) ، تغییر داد . با تمام این اوصاف Understanding و Give Unto Me توانست راه خودش را به Chart های موسیقی باز کند و همین مسئله هم باعث شد درخواست ها برای اجرای زنده بالا رود .

اولین EP آنها در سال ۹۸ و اولین آلبوم شان در سال ۲۰۰۰ به اسم Origin روانه بازار شد. نسخه‌های کمی از آن بفروش رفت و آلبوم تقریبا با شکست همراه شد . آلبوم بعدی گروه که بعدها از آن بعنوان اولین آلبوم گروه یاد شد ، Fallen ، در سال ۲۰۰۳ منتشر شد . موفقیتی بزرگ ! این آلبوم استسنایی بود ! . موفقیتی بزرگ !! . 7٫7 میلیون نسخه فروش در آمریکا و بیش از 18 میلیون نسخه در سراسر جهان .

این آلبوم یکی از ۸ آلبوم تاریخ موسیقی هست که موفق شد یک سال تمام ( یعنی ۵۲ هفته ) در چارت 50 Billboard Top حضور داشته باشد !!! و همچنین حضور ۱۰۴ هفته‌ای آن در چارت200 Billboard top   نشانه استقبال کم نظیر از این آلبوم است .
در اکتبر سال ۲۰۰۳ ، در تور اروپا ، بطور کاملا ناگهانی Ben Moody از گروه جدا می شود که در این جا مجال برای توضیح بیشتر نیست . در سال ۲۰۰۴ نسخه‌ای تحت عنوان Anywhere But Home منتشر می شود که شامل آهنگهای معروف گذشته گروه بهمراه DVD و کنسرت پاریس آنها بود . علاوه بر آن می شود در این مجموعه آهنگ Missing ( که جزو هیچ آلبومی نیست و توانست در اسپانیا به صدر چارت و شماره ۱ راه پیدا کند) و Breathe No More ( آهنگ فیلم  Elektra) و صد البته Cover آهنگ Thoughtless از Korn رو پیدا کرد.
حالا می رسیم به اصل مطلب . آلبوم The Open Door ، سال ۲۰۰۶ . اعضای فعلی گروه بعد از رفتن Ben Moody اینها هستند : Amy Lee (خواننده و پیانیست) ، Rocky Gray (درامر) ، John LeCompt (گیتاریست) ، Terry Balsamo (گیتاریست) و Tim McCord (بیس).

معرفی آلبوم : The Open Door ، آلبوم آخر گروه Evanescence ، در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۰۶ در آمریکا ، ۲ اکتبر ۲۰۰۶ در انگلستان و ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۶ در استرالیا ، با ۱۳ آهنگ منتشر شد . در هفته اول ، ۴۴۷۰۰۰ نسخه در آمریکا بفروش رفت و باعث شد آلبوم به سرعت بمقام اول چارتBillboard ۲۰۰ برسد . تهیه آلبوم با دو مشکل همراه شد : سکتهٔ Terry Balsamo و اخراج مدیر گروه بخاطر دعواها و مشکلات بین آنها . دلیل اصلی هم که آلبوم ، بر خلاف اعلام قبلی ، در ماه مارس به بازار نیامد همین مسائل بود . درضمن تور این آلبوم هم از تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۰۶ شروع شده است و هنوز هم  که سال 2007 هست ادامه دارد .

نقد آلبوم The Open Door ! شما قدم به دنیای پر از سیاهی و رمز و راز درونی و شخصی Amy Lee گذاشتید !! . دنیایی که شاید کوچکترین تغییری با چند سال گذشته نداشته و همچنان با چاشنی صدای شفاف ، رسا و زیبای امی لی به شنونده عرضه می شو د. بن مودی ، یکی از ستونهای اصلی گروه ، در این آلبوم حضور ندارد . بعد از شنیدن آلبوم که بنظر می آید به شکلی نسخهٔ کامل شدهٔ آلبوم قبلی گروه ، یعنی Fallen باشد ، می شود دو نتیجه متفاوت گرفت : اول اینکه آلبوم قبلی به طور بسیار شدیدی تحت تاثیر امی لی بوده و حضور بن مودی تنها تکمیل کننده افکار امی لی بشمار می رفته ، و دوم اینکه احتمالا اگر بن مودی همچنان عضو گروه بود ، این آلبوم اینقدر شبیه آلبوم قبلی گروه نمی شد !!! . با تمام این تفاسیر باز هم امیلی هست که به کمک تری بالسامو آهنگها را ساخته و تنظیم می کند و البته کار قابل قبولی را هم منتشر می کند . قابل قبول ، بدون مقایسه با آلبوم قبلی گروه و حتی زیبا و تکان دهنده بدون در نظر گرفته قدرت آهنگسازی و فکری امیلی.
آلبوم با آهنگ Sweet Sacrifice شروع می شود . یک راک سریع ، گیتاری رعد آسا ، با صدای همچنان حزن انگیز و زیبای امیلی . Call Me When You’re Sober ، آهنگ مشهور این آلبوم ، یک آهنگ خشن ! ، عصبانی ! ، با دو گیتار و تغییر خط بین ریتم و ملودی آنها. Wieght Of The World یک آهنگ نه چندان قابل توجه . Lithium  یک تصنیف زیبا با پیانو . Lachrymosa  یه آهنگ عجیب و خارق العاده ، میکسی از گیتار ، استرینگ ، پیانو و کر . این آهنگ می تواند برای Soundtrack اثر فوق العاده‌ای از آب در بیاید. Like You با تمپوی میانه پیانو به زیبایی گیتار رو به بک گراند می فرستد و خودش آهنگ رو اداره می کند تا زمانی که موسیقی به اوج برسد. Lose Control ملودی سنگین و سیاه پیانو رو بهمراه دارد و می شد آن را یکی از قویترین آهنگهای آلبوم بحساب آورد . سال ۲۰۰۵ امیلی قرار دادی داشت برای ساخت موسیقی فیلم Narnia . اما این اتفاق نیفتاد و آهنگ با کمی تغییرات شد آهنگ آخر آلبوم یعنی Good Enough . بقیه آهنگهای آلبوم هم ترکیبی از تکرار مکررات هست . با صرف نظر از کارهای قبلی گروه و بدون مقایسه این آلبوم با آلبوم Fallen ، می شود گفت در کل آلبوم نسبتا خوبی رو می شنویم . البته باید این نکته رو در نظر گرفت که شهرت و محبوبیت امی لی بعنوان خواننده خوش صدا و آهنگساز خوش فکر گروه Evanescence و از طرف دیگه معروفیت آن بعنوان مدل مجلات ، علت اصلی موفقیت این آلبوم در کسب رتبه‌های چارتهای مختلف بشمار می آید.

در حال حاضر اعضای گروه اصلی گروه اونسنس شامل:

« امیلی » ( خواننده و رهبر گروه ) - « تری بالسامو » ( گیتاریست ) - « تیم مک کورد » ( بیسیست ) می باشند . دو عضو مهمان گروه که پس از اخراج « جان لی کامپت » ( گیتاریست ) و ترک « راکی گری » ( درامر ) از گروه به اونسنس ملحق شدند : Will Hunt ( درامر ) و Troy McLawhorn ( گیتاریست ) تا پایان تورهای اونسنس در تابستان ۲۰۰۷ گروه اونسنس رو همراهی می کنند . پایان

بیوگرافی مجيد مظفري ( مصاحبه با خراسان)

مجيد مظفري متولد ١٣٣٠ در تهران است. وي داراي مدرك تحصيلي ديپلم مي باشد اما دوره ٢ ساله بازيگري را، در دانشگاه «ون سان پاريس» گذرانده است. وي پس از بازگشت به ايران، تحت نظر اساتيد بازيگري نيز به آموزش اين حرفه پرداخت. مظفري علاوه بر فعاليت هاي سينمايي، در عرصه تئاتر و تلويزيون هم حضوري فعال و مستمر داشته و دارد. وي تجربه همكاري با كارگردانان بزرگ و مطرحي مانند «بهرام بيضايي»، «مسعود كيميايي»، «كيانوش عياري» و... را در كارنامه خود دارد. مظفري معتقد است بهترين سن براي بازيگري، ميانسالي است. زيرا در اين سن، بهتر مي توان «عشق» و «زندگي» را به تصوير كشيد. او با ابراز تاسف از اين كه در سينماي امروز ايران، براي بازيگران ميانسال نقش هاي كمتري نوشته مي شود، مي گويد: «برايم مهم نيست چه كارگردان هايي سراغم بيايند. اگر من بازيگر خوبي باشم بي ترديد از كارگردان هاي مطرح سينما پيشنهاد بازي خواهم داشت.» مظفري سينماي امروز را به هيچ وجه نمي پذيرد و اميدوار است كه سينماي اواخر دهه ٦٠ و اوايل دهه ٧٠، دوباره تكرار شود. وي مي گويد: «هر نقشي را نمي پذيرم و از كليشه شدن پرهيز مي كنم»! مظفري در سال هاي اخير جداي از بازيگري، به كارگرداني و تهيه كنندگي نيز روي آورده است. در گفت وگويي كوتاه از سينما، بازيگري و دلبستگي هايش برايمان گفت. " فيلم شناسي: شهر قصه (١٣٥٢)، تركمن (١٣٥٣)، زير پوست شب (فريدون گله- ١٣٥٣)، سازش (محمد متوسلاني- ١٣٥٣)، غريبه و مه (بهرام بيضايي- ١٣٥٤)، همسفر (مسعود اسداللهي- ١٣٥٤)، جنگ اطهر (محمدعلي نجفي- ١٣٥٧)، سرخ پوست ها (غلامحسين لطفي- ١٣٥٧)، دانه هاي گندم (حسن رفيعي، ١٣٥٨)، تفنگدار (جمشيد حيدري- ١٣٦١)، عبور از ميدان مين (جواد طاهري- ١٣٦١)، زخمه (خسرو ملكان- ١٣٦٢)، آوار (سيروس الوند- ١٣٦٤)، تنوره ديو (كيانوش عياري- ١٣٦٤)، يوزپلنگ (ساموئل خاچيكيان- ١٣٦٤)، تيغ و ابريشم (مسعود كيميايي- ١٣٦٥)، تشكيلات (منوچهر مصيري- ١٣٦٥)، روزهاي انتظار (اصغر هاشمي- ١٣٦٥)، گل مريم (حسن محمدزاده- ١٣٦٦)، كشتي آنجليكا (محمد بزرگ نيا- ١٣٦٧)، در مسير تندباد (مسعود جعفري جوزاني- ١٣٦٧)، فاني (افشين شركت- ١٣٦٨)، ريحانه (عليرضا رئيسيان- ١٣٦٨)، ساوالان (يدا... صمدي- ١٣٦٨)، شهر خاكستري (حسن هدايت- ١٣٦٩)، مسافران (بهرام بيضايي- ١٣٧٠)، سايه هاي هجوم (احمد اميني- ١٣٧١)، راز خنجر (محمدحسين حقيقي- ١٣٧١)، بيا با من (مهدي ودادي- ١٣٧١)، تماس شيطاني (حسن قلي زاده- ١٣٧١)، جنگ نفت كش ها (محمد بزرگ نيا- ١٣٧٢)، سه مرد عامي (١٣٧٢)، آرايش مرگ (افشين شركت- ١٣٧٣)، توفان (محمد بزرگ نيا- ١٣٧٥)، جان سخت (علي اكبر ثقفي- ١٣٧٦)، آسمان پرستاره (حسن قلي زاده، ١٣٧٨)، سگ كشي (بهرام بيضايي- ١٣٧٩)، بي همتا (١٣٨٠)، قلب هاي ناآرام (فقط كارگردان- ١٣٨٠)، تقاطع (ابوالحسن داوودي- ١٣٨٤).

شما در فيلم هاي «غريبه و مه»، «مسافران» و «سگ كشي»، بازيگر «بهرام بيضايي» بوده ايد. بي ترديد همكاري با وي، بايد برايتان تجربه هاي زيادي به همراه داشته باشد.
بي ترديد همين گونه است. من اگر در بازيگري به موفقيتي هم دست يافته ام، نتيجه تجاربي است كه به سبب بازي در فيلم هاي «بهرام بيضايي» كسب كرده ام و مرهون لطف ايشان هستم. اگر ١٠ كارگردان خوب و صاحب سبك داشته باشيم، نخستين آن ها «بهرام بيضايي» است. ايشان به سبب آگاهي به ادبيات، تاريخ و فرهنگ ايران، تسلط بسياري به سينما و تئاتر دارند. در سينماي بيضايي، خيلي چيزها وجود دارد كه آن را، از سينماي ديگران متمايز مي كند. همان گونه كه سينماي «داريوش مهرجويي»، «ناصر تقوايي» و «مسعود كيميايي»، بي نظير و منحصر به فردند. اما داستان هاي سينماي بيضايي وابسته به زماني خاص از تاريخ است. به همين سبب آثار وي، هرگز شامل مرور زمان نمي شود و تاريخ مصرف ندارد. شما همين حالا مي توانيد از تماشاي «رگبار» لذت ببريد؛ با وجود آن كه مدت زمان زيادي، از ساخت اين فيلم گذشته است. هر كسي كه به فيلم هاي بيضايي علاقه دارد، اگر براي بار سوم هم فيلم «سگ كشي» را ببيند، از تماشاي آن لذت خواهد برد. البته اين ويژگي، شامل برخي آثار كارگردانان صاحب نام سينماي ايران هم مي شود.
پس بايد نگاه متفاوت و خاصي، به حرفه بازيگري داشته باشيد.
حرفه بازيگري؟ مگر بازيگري حرفه است، وقتي نمي توان از طريق آن امرار معاش كرد؟ به گمان من، زماني كه پا به عرصه بازيگري مي گذاري، هرگز نبايد به اين فكر كني كه با اين حرفه زندگي ات را بگذراني و پيش ببري. وقتي يك بازيگر پيشكسوت، براي ترخيص از بيمارستان چشمش به كمك ديگران و دولت است، نبايد بازيگري را حرفه دانست. متاسفانه بازيگري در كشور ما، نه حرفه اي است و نه به سمت حرفه اي شدن پيش مي رود. شايد گفتن اين حقيقت تلخ براي خود من هم دشوار باشد، اما در هر حال بايد پذيرفت كه ما هنوز سينماي حرفه اي نداريم. اواخر دهه ٦٠ يا اوايل دهه ٧٠، شايد مي شد گفت سينماي ما يك سينماي حرفه اي و ملي است. چون آن زمان اگر سالي ١٠٠ فيلم داشتيم، ٧٠ درصد اين آثار، در شهرستان ها ساخته مي شد. وقتي در شهرستان ها فيلمي ساخته شود، فرهنگ، آداب، آيين، موسيقي، لهجه، گويش و پوشش مردم آن شهرستان ها در فيلم بازتاب خواهد داشت. اما متاسفانه سينماي امروز، شده چند تا جوان چشم آبي و يك خانه لوكس. اين كه سينما نيست، فروشگاه است. حتي اسم ها و عناوين فيلم هاي امروز، مضحك شده است.

چرا سينماي ما نتوانست مانند دهه ٦٠ و ٧٠، به پيشرفت برسد و اكنون در حال پسرفت است؟
 اين موضوع به سياست گذاري هاي سينمايي، وابستگي تام دارد. در آن سال ها مديران، براي پي ريزي و استمرار يك سينماي مطلوب، تلاش مي كردند. سياست مديران آن سال ها، سبب تعاملات بسياري ميان سينماگران و مخاطبان شد. اين طور نبود كه مردم با سينما قهر كنند. اما اكنون وضع گونه ديگري شده است. خودتان بگوييد. از حدود ٨٠ فيلمي كه در سال ساخته مي شود، چند فيلم خوب مي توان سراغ گرفت؟ چرا كارگردانان خوب سينماي ما، اين سال ها كمتر فيلم مي سازند؟ چرا بسياري از بازيگران توانمند ما، يا گوشه نشين شده اند و يا در فيلم هايي كه در شأن نام و شخصيت آن ها نيست، ايفاي نقش مي كنند؟ و... چه كسي بايد به اين پرسش ها پاسخ دهد؟ البته شما هم به خوبي مي دانيد. اين ها حقايق تلخي است كه هيچ كس حاضر نيست پاسخ گوي آن باشد.
" چه چيزي سبب مي شود كه شما، پيشنهاد بازي در يك فيلم سينمايي را بپذيريد؟
" " براي من نام كارگردان، از هر چيز ديگري مهم تر است. دوست ندارم با هر كارگرداني كار كنم. زيرا معتقدم اين نام كارگردان است كه ماندگاري يك اثر را تضمين مي كند. كارگردانان بزرگ و صاحب سبك، به كار بازيگر اعتبار مي دهند. زيرا آن ها هر بازيگري را، براي ايفاي نقش در فيلم هايشان انتخاب نمي كنند. البته فيلم نامه هم برايم مهم است؛ همچنين عوامل توليد پروژه، من بازيگري نيستم كه هر نقشي را بپذيرم. زيرا هرگز دوست ندارم كليشه شوم. فيلم نامه بايد براي من، حرف تازه اي داشته باشد. اگر نقش ها و فيلم نامه هاي تكراري به من پيشنهاد شود آن ها را رد مي كنم. ترجيح مي دهم بيكار باشم تا اين كه در يك كار متوسط بازي كنم.
اگرچه شما در كارنامه تان فيلم هاي خوب و ماندگاري داريد اما حضور در فيلم هاي سطحي چون «جان سخت»، «آسمان پرستاره»، «آرايش مرگ»، «تماس شيطاني» و... خلاف گفته خودتان را اثبات مي كند. بازي در چنين فيلم هايي، چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟

 ببينيد! بي شك هر بازيگري در كارنامه خود، نقاط عطفي دارد اما در مقابل كارهايي را هم در كارنامه خود به ثبت رسانده است، كه چندان مورد رضايت خود او هم نيست. اين فراز و نشيب در كارنامه بازيگري من هم طبيعي است. اگر بازي در چنين فيلم هايي را پذيرفته ام، حتما دلايل و انگيزه هاي خاصي داشته ام. يا در آن زمان، كار خوبي به من پيشنهاد نشده و مدتي از سينما دور بودم يا نتوانستم به تقاضاي كارگردان پاسخ منفي دهم. اما شما هرگز نبايد به صرف حضورم دراين فيلم ها، نقش ها و بازي هاي خوبم را ناديده بگيريد. اصولا منتقدان ما انتظار دارند يك كارگردان يا بازيگر خوب، هميشه در سكوي نخست باشد. در حالي كه با توجه به شرايط چنين انتظاري منصفانه نيست. من نمي توانم به عنوان يك بازيگر، كه مناسبات خاص حرفه اي با عوامل توليد داشته ام، تمام دلايل پذيرش بازي در اين آثار را به شما بگويم.
 بيشتر دوست داريد در فيلم هاي چه كارگرداناني ايفاي نقش داشته باشيد؟
 من دوست ندارم به سراغ هيچ كارگردان بزرگ و صاحب نامي بروم. چون معتقدم بازيگر بايد با بازي خود، نشان دهد كه توانمند است. اگر من بازيگر خوبي باشم بي ترديد كارگردانان بزرگ به سراغم مي آيند. همان طور كه «بهرام بيضايي» به من پيشنهاد بازي داد. البته نمي توانم اين حقيقت را كتمان كنم كه دوست دارم در آثار «داريوش مهرجويي»، «مسعود كيميايي»، «ناصر تقوايي»، «ابراهيم حاتمي كيا»، «بهمن فرمان آرا»، «رخشان بني اعتماد» و ديگر كارگردانان مطرح سينماي ايران به ايفاي نقش بپردازم. اما هيچ وقت گدايي نقش نمي كنم. چون معتقدم اگر من بتوانم خود را به عنوان يك بازيگر توانمند نشان دهم، آنها سرانجام زماني به سراغم خواهند امد

۱۵ آذر ۱۳۸۶

امضا

کساني که به طرف عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند ،انسانهاي منطقي هستند

کساني که بر عکس عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند ،دير منطق را قبول مي کنند و معمولاً غير منطقي هستند

کساني که از خطوط عمودي استفاده مي کنند لجاجت و پافشاري در امور دارند
کساني که از خطوط افقي استفاده مي کنند انسانهاي منظمي هستند

کساني که با فشارامضاء مي کنند ، در کودکي سختي کشيده اند

کساني که پيچيده امضاء مي کنند آدمهاي شکاکي هستند

کساني که در امضاي خود اسم و فاميل مي نويسند خودشان را در فاميل برتر مي دانند

کساني که در امضاي خود فاميل مي نويسند داراي منزلت هستند

کساني که اسمشان را مي نويسند و روي اسمشان خط مي زننداحتمالاً شخصيت خود را نشناخته اند

کساني که به حالت دايره و بيضي امضاء مي کنند ، کساني هستند که مي خواهند به قله برسند

 

داشتم feed می خوندم که اینو دیدم نتوانستم با خودم کنار بیام که این رو نزارم ولی به هر حال گذاشتم راستی ماله وبلاگ ستایش هست

 بای

 

*** نظر یادت نره*** 

۱۴ آذر ۱۳۸۶

ویژگی هایWiMAX

  WiMAX نام تجاری برای دسته ای از تکنولوژی های بی سیم باند وسیع است که از خانواده استاندارد

 IEEE802.16  متولد شده اند . این فن اوری از دسترسی , ثابت , متغیر در مکان , قابل حمل و سیار پشتیبانی می کند و در حال بدست اوردن نقش کلیدی در بازار سرویس های باند وسیع سیم است و به نظر می رسد جایگزین مناسبی برای انواع تکنولوژی های سیمی چون  DSL  و کابل باشد . برای براورد کردن نیاز های انواع دسترسی ها دو نسخه در   WiMAX تعریف شده است اولی بر اساس  802.16-2004  است که برای دسترسی ثابت و تغییر مکانی بهینه شده است . محصولات ابتدایی شرکت های تولید کننده تجهیزات  WiMAX  براساس این استاندارد استوار بود. نسخه دوم براساس استاندارد  802.16  درحمایت از قابلیت حمل و تحرک پذیری طراحی شد. افزوده شدن خاصیت تحرک پذیری می تواند چهره  WiMAX را درگرگون کند زیرا در این صورت سرویس های سیار توسط این فن اوری قابل ارایه خواهد بود.از این رو گاهی برای تاکید بر دارا بودن خاصیت تحرک پذیری از عبارت  MobileWiMAX  استفاده می کنیم.

اولین دسته از محصولات تایید شده به وسیله WiMAXForum  دراواخر سال 2005 به منظورکاربرد های نقطه به نقطه به چند نقطه از سرویس های باند وسیع بی سیم و بر مبنای  IP  در دسترس بودند.

مهدی اخوان ثالث

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز
هر طرف مي سوزد اين آتش
پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
من به هر سو مي دوم گريان
در لهيب آتش پر دود
وز ميان خنده هايم تلخ
و خروش گريه ام ناشاد
از درون خسته ي سوزان
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي بي رحم
همچنان مي سوزد اين آتش
نقشهايي را كه من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و ديوار
در شب رسواي بي ساحل
واي بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هايي را كه پروردم به دشواري
در دهان گود گلدانها
روزهاي سخت بيماري
از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه اين مشبك شب
من به هر سو مي دوم ، گريان
گريان ازين بيداد
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد
واي بر من ، همچنان مي سوزد اين آتش
آنچه دارم يادگار و دفتر و ديوان
و آنچه دارد منظر و ايوان
من به دستان پر از تاول
اين طرف را مي كنم خاموش
وز لهيب آن روم از هوش
ز آندگر سو شعله برخيزد ، به گردش دود
تا سحرگاهان ، كه مي داند كه بود من شود نابود
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
واي ، آيا هيچ سر بر مي كنند از خواب
مهربان همسايگانم از پي امداد ؟
سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد


(( مهدی اخوان ثالث))

 

اسم این شعرشو نمی دونستم ببخشید بای

 

 *** نظر یادت نره***

مقدمه

در دنیای رو به پیشرفت مخابرات هر روزه شاهد نوآوری های شگرفی در زمینه فنآوری های مخابراتی هستیم . علی رغم آن که موضوع فی نفسه نکته مثبتی است اما گاه در عمل ایجاد چالش های جدی برای اپراتورها ، سازندگان تجهیزات ، سرویس دهندگان ، مشترکان و سازمان های تنظیم مقررات می کند . این چالش ها عمدتا از آنجا ناشی می شوند که ایجاد ، استاندارد سازی ، پیاده سازی و توسعه شبکه های مخابراتی مبتنی بر یک فناوری جدید کاری پر هزینه و وقت گیر است و از این رو با عرضه یک فناوری جدید تر و طبعا با قابلیت ها و مزایای بیشتر ، شرکت های مخابراتی با سوالات و چالش های جدی در فرایند تصمیم گیری برای انتخاب قرار می گیرند .

شبکه های  WiMAX  که به اذعان برخی از کارشناسان در سال های آینده فناوری غالب بازار دسترسی بی سیم ( حداقل در بخش ثابت ) خواهند بود ، دارای ویژگی های فنی و مزایای قابل توجهی اشت که توجه اکثر فعلان مخابراتی ( سازندگان ، اپراتور های ثابت و سیار و رگولاتورها ) را به خود جلب کرده است.

 

با توجه به اهمیت روزافزون بخش های مختلف مخابرات در کشور ( اعم از شرکت مخابرات ، شرکت ارتباطات سیار و بخش خصوصی ) به استفاده از فناوری  WiMAX  در بخش های مختلف شبکه ، اقدام به موقع و سنجیده متولیان امر جهت وضع سیاست های شفاف برای فعالیت در این حوزه ضروری می نماید . مخصوصا آنکه در بخش ایجاد شبکه های دسترسی در کشور ما نیز توسعه سرویس های باند وسیع که تا به حال عمدتا بر پایه فناوری  DSL  بوده است بنا به دلایل متعدد و مختلفی با رشد بسیار نا چیزی مواجه بوده است ، به طوری که درصد بسیار کمی از کاربران از اینترنت باند وسیع استفاده می کنند . بنابراین با توجه به فاصله زیادبازار باند وسیع کشور تا اشباع ، ورود فناوری های جدید با امکانات فنی و زمینه های ارئه سرویس مناسب می تواند نقش موثری در توسعه باند وسیع کشور داشته باشد .

WiMAX

من بدلیله این که مجبور شدم برای پروژه درسه مسخره مبانی مدیریت فناوری اطلاعات در مورده  WiMAX تحقیق کنم بعد از اتمامش با خودم گفتم طی چند پست اون رو برای دوستانم بذارم تا اون ها هم استفاده کنند .

 

حرفه دیگه ای فعلا ندارم پس بای

 

*** نظر یادت نره *** 

سلام

سلام بر شما ای دوستان آشنا و نا شناس . دیروز روز خوبه بدی  برام بود.

 از آن جهت خوب بود  که کاری رو انجام دادم که تا به حال جرات انجام شو نداشتم ولی انجام دادم می دونی چطوری خیلی ساده !!! از صبح که پاشدم با خودم گفتم ( فکر کن اگه بشه چی می شه !!!!!!!!!!! ) این جمله معجزه کرد . و من اون کارو انجام دادم . نپرسید چه کاری رو چون روم نمی شه بگم .

 ( آخه می دانید چیه ؟  باید خصلت خجالتی بودن رو هم به خصوصیاتی که از خودم گفتم اضافه کنید . البته این که این خصوصیت خوبه یا نه قضاوتش با خودتون )

و از آن لحاظ بد بود که اون نتیجه ای رو که فکر می کردم اگه بشه چی می شه رو نگرفتم البته دیروز خیلی ناراحت شدم ولی امروز که کمی فکر کردم دیدم این اتفاقی که افتاد خیلی بهتر از اون چیزی بود که من می خواستم فقط نوعش عوض شده

در هر صورت خدا رو شکر می کنم .

تا دفعه بدی که بتونم  مغزم رو این جا خالی کنم بای .

 راستی من رو ببخشید که عامیانه ی رسمی می نویسم چون این عادتمه  .

 

***نظر یادتون نره ***